گنجور

 
سعدی

اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی

کنند در قدمت عاشقان سراندازی

اگر به رقص درآیی تو سرو سیم اندام

نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی

تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا

به سرو و لاله و شمشاد و گل نپردازی

کدام باغ چو رخسار تو گلی دارد

کدام سرو کند با قدت سرافرازی

به حسن خال و بناگوش اگر نگاه کنی

نظر تو با قد و بالای خود نیندازی

غلام باد صبایم غلام باد صبا

که با کلاله جعدت همی‌کند بازی

بگوی مطرب یاران بیار زمزمه‌ای

بنال بلبل مستان که بس خوش آوازی

که گفته است که صد دل به غمزه‌ای ببری

هزار صید به یک تاختن بیندازی

ز لطف لفظ شکربار گفته سعدی

شدم غلام همه شاعران شیرازی

 
 
 
غزل ۵۷۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۵۷۶ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
وطواط

زهی ! جمال تو بر ماه کرده طنازی

سزاست بر سر خوبان تو را سرافرازی

به چشم طنز کنی گر کنی به ماه نظر

بدان جمال تو را هست جای طنازی

به دست قهر ز لشکر گه جمال همی

[...]

سوزنی سمرقندی

چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی

نشانه از دل مسکین من کن ای غازی

نخست با تو بالبازی اندر آمده ام

چو دل نماند تن در دهم بجانبازی

مرا چو جان بباری شد است قربانت

[...]

ظهیر فاریابی

سریر سلطنت اکنون کند سرافرازی

که سایه بر سرش افکند خسرو غازی

فلک کلاه غرور این زمان ز سر بنهد

که هست افسر شه بر سر سرافرازی

خطاب خسرو انجم کنون بگردانند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ظهیر فاریابی
عراقی

چو برقع از رخ زیبای خود براندازی

بگو نظارگیان را صلای جانبازی

ز روی خوب نقاب آنگهی براندازی

که جان جمله جهان ز انتظار بگدازی

نقاب روی تو، جانا، منم که چون گویم:

[...]

سعدی

امیدوارم اگر صد رهم بیندازی

که بار دیگرم از روی لطف بنوازی

چو روزگار نسازد ستیزه نتوان برد

ضرورت است که با روزگار در سازی

جفای عشق تو بر عقل من همان مثل است

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه