گر یکی از عشق برآرد خروش
بر سر آتش نه غریب است جوش
پیرهنی گر بدرد ز اشتیاق
دامن عفوش به گنه بربپوش
بوی گل آورد نسیم صبا
بلبل بیدل ننشیند خموش
مطرب اگر پرده از این ره زند
بازنیایند حریفان به هوش
ساقی اگر باده از این خم دهد
خرقه صوفی ببرد می فروش
زهر بیاور که ز اجزای من
بانگ برآید به ارادت که نوش
از تو نپرسند درازای شب
آن کس داند که نخفتهست دوش
حیف بود مردن بی عاشقی
تا نفسی داری و نفسی بکوش
سر که نه در راه عزیزان رود
بار گران است کشیدن به دوش
سعدی اگر خاک شود همچنان
ناله زاریدنش آید به گوش
هر که دلی دارد از انفاس او
میشنود تا به قیامت خروش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و شور و شوق آن میپردازد. شاعر بیان میکند که اگر کسی از عشق ناله کند، تعجبی ندارد که بر آتش عشق شعلهور شود. اشاره به درد و اشتیاقی دارد که ممکن است انسان را به گناه بیندازد. با اشاره به زیبایی طبیعت و عشق، شاعر نشان میدهد که عشق باعث بیداری احساسات و شور و شوق در دل میشود. همچنین، میگوید که زندگی بدون عشق بیمعناست و بزرگترین بار و رنج، بار زندگی بدون عشق است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که حتی پس از مرگ، صدای عشق و دلتنگیاش باقی میماند و همچنان در دلها زنده میماند.
هوش مصنوعی: اگر کسی از عشق فریادی سر دهد، عجیب نیست که در دل آتش احساس جوش و خروش کند.
هوش مصنوعی: اگر پیراهنی به خاطر اشتیاق و عشق دامن عفیفش را به گناه آلوده کند، آن را بپوشاند.
هوش مصنوعی: باد ملایمی عطر گل را به همراه آورد و بلبل بیقرار در سکوت نمیتواند بنشیند.
هوش مصنوعی: اگر مطرب در این مسیر غافل شود و پرده را کنار بزند، دوستان و همپایان دیگر بار به هوش و حواس خود برنمیگردند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر از این جام نوشیدنی به ما بدهی، لباس عابدی را که در دست دارد، برمیدارم و به میفروشی میزنم.
هوش مصنوعی: زهر بیاور تا از وجود من صدایی برآید که به خاطر محبت تو مینوشم.
هوش مصنوعی: کسانی که بیدار ماندهاند، میدانند که شب چقدر طولانی است؛ زیرا خواب آنها را از درک زمان بازمیدارد.
هوش مصنوعی: زندگی بدون عشق ارزش نداره؛ تا زمانی که زندهای، تلاش کن تا عشق را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: اگر سر به راه عشق و عزیزان نگذاری، زندگی با مشکلات و بارهای سنگین همراه خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر سعدی به خاک سپرده شود، صدای ناله و اندوه او همچنان در گوشها خواهد پیچید.
هوش مصنوعی: هر کسی که احساس و عاطفهای دارد، تا پایان روز قیامت صدای دلتنگی و دردش را میشنود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می که فریدون نکند با تو نوش
رشته ضحاک برآرد ز دوش
مست شدم تا به خرابات دوش
نعرهزنان رقصکنان دردنوش
جوش دلم چون به سر خم رسید
زآتشِ جوشش دلم آمد به جوش
پیر خرابات چو بانگم شنید
[...]
شد سحر ای ساقی ما نوش، نوش
ای ز رخت در دل ما جوش، جوش
بادهٔ حمرای تو همچون پلنگ
گرگ غم اندر کف او موش، موش
چونک برآید به قصور دماغ
[...]
زندهدل از مرده نصیحت نیوش
مردهدل از زنده نگیرد به گوش
پیر خرابات به من گفت دوش
ای پسر از خویش مگوی و خموش
گر سر ما داری و پروای ما
ناز مکن درد کش و دُرد نوش
سوخته باید که بود مرد کار
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.