احمد ب
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود/ زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است...
احمد ب در ۱ سال قبل، یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۳ در پاسخ به روفیا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷:
سلام دوستان و همراهان عزیز. تصور میکنم متوجه نازک اندیشی آن دوستمان نشدهاید... منظور ایشان این نیست که نقد نشود! یا شما دانش و اطلاعاتتان در نقد آثار سعدی و حافظ و... را بروز ندهید! خیر؛ بلکه خواسته فروتنی ادیبانه ای داشته باشد که الحق خوب بود و به دل نشست... گرچه بعضی از بزرگواران ظاهرا سازی که به دست گرفته اند و به هیچ عنوان رها نمی کنند، "ساز مخالفت" است... عزیزان؛ حداقل در این محیط فرهنگی و ادبی، بیایید مهربانانهتر بنویسیم.
احمد ب در ۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۰۹ در پاسخ به حمید ستوده دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:
با سلام و ادب خدمت مخاطبین گرامی و شما برادر عزیز.
بدیهی است که هرکسی آزاد است تا اعتقاد خود را داشته باشد. خواندن و مشاهده تفسیرهای متفاوت از غزلیات حافظ و اشعار دیگر شاعران، حداقل برای این حقیر، آموزنده و لذت بخش است...
حسن کار حافظ همین است که با هر مخاطبی به سادگی ارتباط می گیرد. این رابطه از شنیدن ترانه های زیبای سروده های حافظ در مجالس می خواری تا خواندن غزلیات و اشعار نابش در مجالس عرفانی را شامل می شود...
لیکن بحث اعتقاد همانطور که عرض شد شخصی است. اشکالی ندارد شما نظر خود را داشته باشید و با اشعار حضرت حافظ عشق کنید. دیگران هم نظر خود را داشته باشند و لذت ببرند...
اما چون فرموده اید اوهام خواستم عرض کنم اولا حافظ همانطور که خود فرموده حافظ چهارده روایت از قرآن است و اهل درس و بحث؛ پس تنها نگاه یکسویه و مادیگرایانه داشتن به اشعارش بنظر درست نمی آید، و دوم اینکه مستی صرفا با نوشیدن شراب و مشروبات الکلی به دست نمی آید! می توان گفت این واژه هم دارای مراتب است و مستی متعالی، بی خویشی است که خود حافظ در جای دیگر به زیبایی فرموده است:
مستی عشق نیست در سر تو/ رو که تو مست آب انگوری.
رهی معیری همین معنا را در غزلی اینگونه و به زیبایی بیان فرموده است:
ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند.../ بر حسن شورانگیز تو عاشق تر از پیشم کند.
و این بیت که:
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا/ وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند!
البته کتابها و میزگردهای فراوانی در این رابطه وجود دارد اما نتیجه قطعی نمی توان گرفت. به نظر این کمترین هرکس در هر مرتبه ای هست، از همان رتبه با اشعار ایشان ارتباط می گیرد و از آن لذت می برد...
سلامت و دلشاد باشید. بدرود
احمد ب در ۴ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
جناب مهرداد؛ با سلام.
اینکه معنی «مرغ هوا را نصیب ماهی دریا» بشود «مرغ هوا نصیب ماهی دریا می شود» به نظر نادرست می آید! (شما اینگونه نوشته اید)
اجازه بدهید با یک کاما مصرع را بررسی کنیم:
مرغ هوا را نصیب، ماهی دریا!
حتی اگر به وزن هم توجه کنید معنا کاملا برعکس می شود:
ماهی نصیب مرغ هوا می شود...