مرو به خواب که خوابت ز چشم بِرباید
گرت مشاهدهٔ خویش در خیال آید
مجال صبر همین بود و منتهای شکیب
دگر مپای که عمر این همه نمیپاید
چه ارمغانی از آن به که دوستان بینی؟
تو خود بیا که دگر هیچ در نمیباید
اگر چه صاحب حسنند در جهان بسیار
چو آفتاب برآید ستاره ننماید
ز نقش روی تو مشاطه دست بازکشید
که شرم داشت که خورشید را بیاراید
به لطف دلبر من در جهان نبینی دوست
که دشمنی کند و دوستی بیفزاید
نه زنده را به تو میلست و مهربانی و بس
که مرده را به نسیمت روان بیاساید
دریغ نیست مرا هر چه هست در طلبت
دلی چه باشد و جانی چه در حساب آید
چرا و چون نرسد دردمند عاشق را
مگر مطاوعت دوست تا چه فرماید
گر آه سینهٔ سعدی رسد به حضرت دوست
چه جای دوست که دشمن بر او ببخشاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عاشقانه و اندوهگینی است که شاعر در آن به دنبال عشق و وصال محبوب خود است. شاعر به معشوق خود میگوید که خواب نبیند، زیرا زندگی کوتاه و گذراست و بهتر است که فرصتی برای دیدار و ارتباط با دوستان و محبوبان داشته باشد. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که هیچ چیزی نمیتواند زیبایی او را پنهان کند. همچنین، بیان میکند که حتی اگر دشمنی وجود داشته باشد، عشق و دوستی در قلب او باقی میماند. در نهایت، شاعر میگوید که هیچ چیزی نمیتواند او را از عشق به محبوبش بازدارد و درد دل عاشق، تنها با لطف و محبت معشوق تسکین مییابد.
هوش مصنوعی: به خواب نرو که خواب تو را از درک واقعیت دور میکند، و اگر خودت را در خیال ببینی، ممکن است از حقیقت غافل شوی.
هوش مصنوعی: فرصت صبر همین اندازه بود و نهایت شکیبایی نیز در این است که دیگر انتظار نکشی، چون عمر این همه مدت دوام نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هیچ چیز برای تو عزیزتر و خوشایندتر از دیدار دوستان نیست. بیایید و از آن شادی بهرهمند شوید، زیرا هر چیز دیگر ارزش این دیدار را ندارد.
هوش مصنوعی: هرچند در دنیا افراد زیبا و خوش جمال زیادی وجود دارند، اما زیبایی و درخشش واقعی مانند خورشید است که دیگر ستارهها را محو میکند و جلوه آنها را پنهان میسازد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهره تو، چهرهآرایی دست از کار کشید، چون شرم داشت که بخواهد خورشید را زیباتر کند.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و لطف محبوب من، در این دنیا دوست و دشمن را از یکدیگر تمییز نمیدهی؛ چرا که دوستان به دوستی میافزایند و دشمنان نیز به هیچوجه نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: نه کسی که زنده است تمایلی به تو دارد و نه مهربانی، بلکه فقط این مرده است که از نسیم تو آرامش مییابد.
هوش مصنوعی: برای من در پیخدمت به تو هیچ چیزی کم نیست؛ نه دل و نه جان، هیچ یک برایم اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: دردمند عاشق چرا باید به سؤال و پرسش بپردازد، وقتی که فقط حرف و نظر دوستش مهم است و اوست که تعیین میکند چه پیش بیاید.
هوش مصنوعی: اگر آه و نالهٔ سعدی به درگاه خداوند برسد، دیگر چه نیازی به دوستی است، وقتی که حتی دشمن نیز بر او رحم میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۲
مجال صبر همین بود و منتهای شکیب
دگر مپای که عمر این همه نمیپاید
چو روشنست که عمر این همه نمیپاید
مرا چو عمرعزیزی تو نیز بیش مپای
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
خوش آید او را چون من بناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید
مرا چو گریان بیند بخندد از شادی
مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید
دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید
تنم ز رنج فراوان همی بفرساید
بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم
ز دیدگانم باران غم فرود آید
ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مرا
[...]
زهی سزای محامد محمد بن خطیب
که خطبهها همی از نام تو بیاراید
چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ
ز شاخسار همی بیثبات نسراید
ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر
[...]
بهار باز جهان را همی بیاراید
جمال چهرهٔ بستان همی بیفزاید
بسان جلوه گران گوش و گردن گیتی
بگونه گونه جواهر همی بیاراید
سحاب روی شکوفه همی بیفروزد
[...]
خدای کار چو بر بندهای فرو بندد
به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید
وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی
ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید
چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.