مرا راحت از زندگی دوش بود
که آن ماهرویم در آغوش بود
چنان مست دیدار و حیران عشق
که دنیا و دینم فراموش بود
نگویم می لعل شیرینگوار
که زهر از کف دست او نوش بود
ندانستم از غایت لطف و حسن
که سیم و سمن یا بر و دوش بود
به دیدار و گفتار جانپرورش
سراپای من دیده و گوش بود
نمیدانم این شب که چون روز شد
کسی باز داند که با هوش بود
مؤذن غلط کرد بانگ نماز
مگر همچو من مست و مدهوش بود
بگفتیم و دشمن بدانست و دوست
نماند آن تحمل که سرپوش بود
به خوابش مگر دیدهای سعدیا
زبان درکش امروز کآن دوش بود
مبادا که گنجی ببیند فقیر
که نتواند از حرص خاموش بود



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تجربهی عمیق عشق و دلبستگی شاعر به محبوبش است. شاعر با توصیف لحظاتی که در آغوش معشوق خود سپری کرده، از مستی و شوری که عشق به او داده سخن میگوید. او دراین حالت، دنیا و دین را فراموش کرده و همچون کسی است که از همهچیز بیخبر است. شاعر به زیبایی و لطافت محبوبش اشاره میکند و از تأثیر عمیق او بر روح و جانش سخن میگوید. همچنین، او به حالاتی پرداخته که مستی عشق باعث گیجی او شده و حتی اذان مؤذنی را که در حالت عادی باید او را بیدار کند، نادیده میگیرد. در نهایت، شاعر در ابیاتی دیگر به احساس حسرت و دلتنگی خود میپردازد و بیان میکند که دیدن عشق برای کسانی که از آن بیبهرهاند، میتواند به حسرتی عمیق تبدیل شود.
هوش مصنوعی: دیروز احساس آرامش و راحتی کردم، زیرا محبوب زیبام در آغوشم بود.
هوش مصنوعی: آنچنان غرق در زیبایی و شگفتی عشق بودم که دنیا و دینم را فراموش کرده بودم.
معنی: نمیگویم که شراب سرخ خوشگوار، بلکه حتی زهر هم از دست آن محبوب، نوشین و گوارنده بود. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: از شدت لطافت و ظرافت و زیبایی در نیافتم که آنچه در آغوش داشتم، بر و دوش او یا یاسمن و نقره بود. / سمن: ۶۹٫۲ - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که حضور و گفتار آن شخص برای روح و وجود من بسیار ارزشمند و پرورشدهنده است، به طوری که تمام وجود من فقط به خاطر او و حرفهایش آماده شنیدن و دیدن است.
معنی: من از غایت بیخودی نمیتوانم بگویم که این شب چگونه پایان یافت؟ کسی میتواند این را دریابد که به هوش بوده باشد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: مؤذّن به اشتباه اذان نماز گفت، مگر اینکه مانند من در حال مستی و بیخبری باشد.
معنی: ما از ماجرا چنان سخن گفتیم که دوست و دشمن از آن آگاهی یافت؛ زیرا تاب و تحمّلی که مثل سرپوشی بر آن بود از میان رفت. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: ای سعدی، حتماً او را به خواب دیدهای؛ پس خاموش باش؛ زیرا آنچه دوش دیدهای خواب بوده و واقعیت نداشته است. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
هوش مصنوعی: مراقب باش که فقیر گنجی نبیند، چرا که ممکن است نتواند به خاطر حرص و طمع خود سکوت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نشسته بدر بر گلینوش بود
که گفتی زمین زو پر از جوش بود
نگهبان ایران کیانوش بود
که در جنگ او شیر بی توش بود
ز سر تابه پا یل سیه پوش بود
چو ابرش بکف تیغ در جوش بود
سپهدار ما هم بر کوش بود
به زخمش بیفگند و بیهوش بود
مرا راحت از زندگی دوش بود
که آن ماهرویم در آغوش بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.