گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعدی

آخر ای سنگدل سیم زنخدان تا چند

تو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چند

خار در پای گل از دور به حسرت دیدن

تشنه بازآمدن از چشمه حیوان تا چند

گوش در گفتن شیرین تو واله تا کی

چشم در منظر مطبوع تو حیران تا چند

بیم آنست دمادم که برآرم فریاد

صبر پیدا و جگر خوردنِ پنهان تا چند

تو سر ناز برآری ز گریبان هر روز

ما ز جورت سر فکرت به گریبان تا چند

رنگ دستت نه به حناست که خون دل ماست

خوردن خون دل خلق به دستان تا چند

سعدی از دست تو از پای درآید روزی

طاقت بار ستم تا کی و هجران تا چند