شورش بلبلان سحر باشد
خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندهست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست
تا که را چشم این نظر باشد
کس ندانم که دل بدو ندهد
مگر آن کس که بی بصر باشد
آدمی را که خارکی در پای
نرود طرفه جانور باشد
گو ترشروی باش و تلخسخن
زهر شیرینلبان شکر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند سعدی را
مرغ عاشق بریده پر باشد



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و شور و شوق عاشقان میپردازد. بلبلان سحر، نماد عاشقان هستند که در غم و شادیهای عشق به سر میبرند. عشق به معشوق، خطرهایی را به همراه دارد و عاشقان به نوعی در معرض تهدید و کشته شدن قرار دارند. در این جهان، جمال معشوق همهجا دیده میشود و هر کسی که به او عشق نوزد، به نوعی کور در عشق به حساب میآید. همچنین بیان میشود که هر انسانی باید با مشکلات و دردهای عشق روبهرو شود، و در نهایت، سعدی به عنوان عاشق، احساس میکند که دیگر نمیتواند به جلو برود و عشق او را از پا درآورده است.
هوش مصنوعی: شور و حال بلبلان در صبح زود است، اما کسانی که خوابند از این سر و صدا خبری ندارند.
معنی: آنگاه که زیبارویان تیر باریدن آغاز کنند، عاشقان دلهای خویش را چونان سپر در برابر آن تیرها قرار میدهند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: عاشقان کشتهشدگان معشوقان زیبارویند و آن که در حیات است، در خطر مبتلا شدن به عشق و عاشقی است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: تمام هستی را جمال یار فرا گرفته است. تا در این میانه چه کسی چشم بصیرتی برای دیدن این جمال بیابد؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: کسی را که عاشق معشوق نشود نمیشناسم، جز کسی را که چشم دلش روشن نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: آدمی که خار غم عشق در پایش نخلد، حیوان عجیبی است! - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: به محبوب بگو که خشمگین باش و سخنان تلخ نثار ما کن؛ اما ما معتقدیم که شیریندهنان زهرشان هم برای عاشقان مثل شکر شیرین است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: فقط عاقلان از بلای عشق حذر میکنند؛ اما شیوهٔ عشاق چیز دیگری است. آنان غم عشق را به جان میخرند. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
هوش مصنوعی: سعدی دیگر نمیتواند به راه رفتن ادامه دهد، زیرا دل عاشق او همچون پرندهای است که بالهایش بریده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عاشقان، کشتگان معشوقند
بَر نیاید ز کشتگان آواز
همین شعر » بیت ۳
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندهست در خطر باشد
لعبتی را که صد هنر باشد
شاید ار بر میان کمر باشد
نیست لعبت لطیف گر چه لطیف
به بر عقل بی خطر باشد
او یکی شاه شد که ملکش را
[...]
سرخ گویی همیشه غر باشد
شبه از لعل پاکتر باشد
این چنین ژاژ نزد هر عاقل
سخنی سخت مختصر باشد
لعل مصنوع آفتاب بود
[...]
نه چو شیرین لبت شکر باشد
نه چو روشن رخت قمر باشد
با سخنهای تلخ چون زهرت
عیش من خوشتر از شکر باشد
تو به زر مایلی و نیست عجب
[...]
عیسی وقت ما رئیس الدین
مایه مرکز هنر باشد
پسر بوالیمین خری است عجب
کز همه علم بی خبر باشد
آن خرست این مسیح و پیش خرد
[...]
سفر را چند پر خطر باشد
خطر مرد در سفر باشد
قیمت و رونق و بها نارد
آن گهرها که در مقر باشد
زر بگشتن رواج دارد و قدر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.