هر آن ناظر که منظوری ندارد
چراغ دولتش نوری ندارد
چه کار اندر بهشت آن مدعی را
که میل امروز با حوری ندارد؟
چه ذوق از ذکر پیدا آید آن را
که پنهان شوق مذکوری ندارد؟
میان عارفان صاحبنظر نیست
که خاطر پیش منظوری ندارد
اگر سیمرغی اندر دام زلفی
بماند تاب عصفوری ندارد
طبیب ما یکی نامهربانست
که گویی هیچ رنجوری ندارد
ولیکن چون عسل بشناخت سعدی
فغان از دست زنبوری ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند بیمعنایی و ناکامی در زندگی اشاره دارد. شاعر بیان میکند که هر ناظری که هدفی نداشته باشد، مانند چراغی بینور است. او به کسانی که در بهشت به وعدههای خود فکر نمیکنند، انتقاد میکند و میگوید کسی که شوق به یاد محبوبی ندارد، چگونه میتواند از ذکر او لذت ببرد. همچنین اشاره میشود که در میان عارفان، کسی که هدفی نداشته باشد، ارزشمند نیست. در نهایت، شاعر به نامهربانی طبیب زندگیاش اشاره میکند و به نوعی از شناخت و ناپایداری خوشیهای عاطفی صحبت میکند.
ناظر: چشم. / کنایه: منظور (معشوق) / جناس اشتقاق: ناظر، منظور / تشبیه: دولت به چراغ (اضافه تشبیهی) / تناسب: چراغ، نور / معنی: هر نگرندهای که معشوقی برای نگریستن نداشته باشد دولت و اقبالش چراغی بینور است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
مدعی: ادعا کننده و لاف زن و کسی که دعوی هنر و عشق کند؛ ولی کم مایه و دروغگوست. / حوری: ۵۲٫۱ / کنایه: امروز (این دنیا) / تناسب: بهشت، حوری / معنی: آن لاف زنی که امروز و در دوران حیات خویش به معشوقی حوروش عشق نمیورزد، فردا به بهشت که جایگاه حوران است، نخواهد رفت. - منبع: شرح غزلهای سعدی
ذوق: نشاط و شادی / ذکر: ۱- یاد ۲- دعا ۳- کلماتی که مرشد به سالک می آموزد و او موظف است که آنها را همیشه در زیر لب تکرار نماید. / شوق: -> ۷۲٫۵ / کنایه: مذکور (معشوق و محبوب) / جناس اشتقاق: ذکر، مذکور. / معنی: آن کس که در نهان اشتیاقی برای دیدن معشوق ندارد، از ذکر نام یار و محبوب چه لذّتی در مییابد؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
عارفان: دانایان و شناسندگان / صاحب نظر: روشن دل و آگاه، آن که به چشم دل در کارها نگرد / خاطر: فکر و اندیشه، دل. / جناس اشتقاق: نظر، منظور / معنی: آن کسی که دل به معشوقی سپرده باشد، در میان عارفان صاحب دل شناخته نمیشود. - منبع: شرح غزلهای سعدی
تاب: نیرو و توان / عصفور: گنجشک / استعاره مصرحه: سیمرغ (انسان قوی و شجاع) -> ۱٫۴ / تشبیه زلف به دام ( اضافه تشبيهي ) ٫ تضاد معنوی: سیمرغ، عصفور. / معنی: اگر پرندهای قدرتمند چون سیمرغ اسیر دام زلف معشوق گردد، به اندازه گنجشکی تحمّل نتواند کرد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
رنجور: بیمار / استعاره مصرحه: طبيب (معشوق) / معنى: طبيب ما نامهربانی است که گویی اصلاً بیمار رنجوری ندارد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
استعاره مرکب: بیت در معنایی جز معنای حقیقی خود با توجه به فضای غزل به کار رفته است. / معنی: اما وقتی سعدی عسل و شیرینی معشوق را شناخت و لذت آن را دریافت، دیگر از دست زنبور ملامتگر و نیش او آه و فغانی نخواهد کرد. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جهان بی وفا نوری ندارد
دمی بی ماتمی سوری ندارد
دلم جز دوست منظوری ندارد
که سینا جز زحق نوری ندارد
بهشتت را مخوان اوصاف زاهد
که چون غلمان من حوری ندارد
نباشد نام تو گر ذکر صوفی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.