خرد کز همه چیزها برتر است
هم آخر کشد باده در وی قلم
چو عرض شریف تو باشد بجای
ز بیشی و کمی چه بیش و چه کم
اگر حاسدی قصد جاه تو کرد
کز آن قصد گردد مگر محترم
ز بسیاری خصم و انبوه پیل
زیانی نباشد به بیت الحرم
چو یزدان بود حافظ ذات تو
چه باید شد از قصد خصمان دژم
چه نسبت بود حاسدان را به تو
کسی فربهی چون شمارد ورم
به یزدان پناه و بدو یارگیر
که آنجا توان یافت لطف و کرم
حدیث ثنای من و حضرتت
چو ران ملخ دان و چون خوان جم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو جوی روان از دهانش ز خلم
دو خرمن زده بر دو چشمش ز خیم
از ابر اندر آمد به هنگام نم
جهان شد به کردار باغ ارم
سپه پهلوان بود با شاه جم
بخّم اندرون شاد و خرّم ببم
به یک جای بودند هر دو به هم
که این ابن عم بود و آن بنت عم
اگر کار بوده است و رفته قلم
چرا خورد باید به بیهوده غم؟
وگر ناید از تو نه نیک و نه بد
روا نیست بر تو نه مدح و نه ذم
عقوبت محال است اگر بتپرست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.