چه دلبری چه عیاری چه صورتی چه نگاری
به گاه خلوت جفتی به گاه عشرت یاری
به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی
به وعده روبه بازی به عشق شیر شکاری
چو بوی خواهم رنگی چو صلح جویم جنگی
چو راست رانم لنگی چه خوست اینکه تو داری
شگفت یوسف روئی چرا نه یوسف خوئی
یکی قرینه اوئی ولیک گرگ تباری
نه سائی و نه بسودی نه کاهی و نه فزودی
نه بندی و نه گشودی چه دیو دست سواری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به چهره صورت چینی، به زلف مشک تتاری
زغصه مشک بسوزد چو چین به زلف درآری
دلم به خشم سپردی، مکن که نیک نباشد
دلی که هندوی توست ار به دست ترک سپاری
مده چو خاک به بادم اگرچه هست تن من
[...]
اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری
شبست محرم عاشق گواه ناله و زاری
چه جای شب که هزاران نشانه دارد عاشق
کمینه اشک و رخ زرد و لاغری و نزاری
چو ابر ساعت گریه چو کوه وقت تحمل
[...]
اگر محاسبه روز حشر در نظر آری
در این دو روزه حیات اینقدر به خود نسپاری
به کیش من که حرام است غیر فکر تو کاری
نظر حلال نباشد به ماسوای تو باری
دل اختلاط ترا برگزیده از همه عالم
که دیده در همه عالم ندیده چون تو نگاری
به طرف عارضت آن زلفکان تافته مانا
[...]
کنند سنگدلان ادعای دین داری
به کفر روی نهادند با ستمکاری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.