ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

چه دلبری چه عیاری چه صورتی چه نگاری

به گاه خلوت جفتی به گاه عشرت یاری

به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی

به وعده روبه بازی به عشق شیر شکاری

چو بوی خواهم رنگی چو صلح جویم جنگی

چو راست رانم لنگی چه خوست اینکه تو داری

شگفت یوسف روئی چرا نه یوسف خوئی

یکی قرینه اوئی ولیک گرگ تباری

نه سائی و نه بسودی نه کاهی و نه فزودی

نه بندی و نه گشودی چه دیو دست سواری