اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری
شب است محرم عاشق گواه ناله و زاری
چه جای شب که هزاران نشانه دارد عاشق
کمینهٔ اشک و رخ زرد و لاغری و نزاری
چو ابر ساعت گریه چو کوه وقت تحمل
چو آب سجدهکنان و چو خاک راه به خواری
ولیک این همه محنت به گرد باغ چو خاری
درون باغ گلستان و یار و چشمهٔ جاری
چو بگذری تو ز دیوار باغ و در چمن آیی
زبان شکر گزاری سجود شکر بیاری
که شکر و حمد خدا را که برد جور خزان را
شکفته گشت زمین و بهار کرد بهاری
هزار شاخ برهنه قرین حلهٔ گل شد
هزار خار مغیلان رهیده گشت ز خاری
حلاوت غم معشوق را چه داند عاقل
چو جولهست نداند طریق جنگ و سواری
برادر و پدر و مادر تو عشاقند
که جمله یک شدهاند و سرشتهاند ز یاری
نمک شود چو درافتد هزار تن به نمکدان
دوی نماند در تن چه مرغزی چه بخاری
مکش عنان سخن را به کودنی ملولان
تو تشنگان ملک بین به وقت حرف گزاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دردهایی که عاشقان به دوش میکشند میپردازد. شاعر در قالب پرسش از مخاطب، از شب درد و زاری عاشقان سخن میگوید و نشانههایی چون اشک، رخ زرد، و رنج را یادآور میشود. او بیان میکند که علیرغم این محنتها، در دل باغ عشق، زیباییها و خوشیهایی نیز وجود دارد. با ورود به باغ، زبان شکرگذاری به یاد میآورد و از خدای خود سپاسگزاری میکند که بهار را به زمین بازگردانده است. شاعر همچنین به عشق و پیوند عمیق بین افراد اشاره میکند و تأکید دارد که عاقل نمیتواند درک کند که غم عشق چه طعمی دارد. در نهایت، او به لزوم پرهیز از سخن گفتن بیمورد و اهمیت دیدن حقیقت عشق و زیباییها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا نشناسی، میتوانی از شب تاریک بپرسی؛ این شب، رازدار دلباختگان است و شاهد سوز و گداز آنها.
هوش مصنوعی: در دل شب، که پر از نشانههاست، عشق من به اندازهای اندک است که با اشک و چهرهای زرد و لاغر شناخته میشود.
هوش مصنوعی: در زمانی که مانند ابر در حال باریدن هستی و هنگامی که باید استقامت کنی مانند کوه، باید تسلیم باشی و به فروتنی بپردازی مانند آب و خاک.
هوش مصنوعی: با وجود تمام سختیها و دردها، این باغ مانند گلستانی است که در آن گلها شکوفا هستند، و همچنین یار و آبی زلال در حال جریان است.
هوش مصنوعی: وقتی از دیوار باغ عبور کنی و به چمن برسی، باید با زبان شیرین و سپاسگزاری به آفریننده نعمتها سجده کنی.
هوش مصنوعی: شکر و سپاس خدا را به خاطر اینکه سختیهای پاییز را برطرف کرد و زمین دوباره شکوفا شد و بهاری نو آغاز میشود.
هوش مصنوعی: هزاران شاخهٔ بدون برگ به لباس گل تبدیل شدند و هزاران خار گیاهان مغیلان از چنگ خاری رهایی پیدا کردند.
هوش مصنوعی: عاقل هیچگاه طعم شیرین غم معشوق را درک نمیکند، چرا که او نمیداند چطور باید در مبارزه یا سواری از این احساسات عبور کند.
هوش مصنوعی: برادر و پدر و مادر تو افرادی هستند که عاشق یکدیگرند و به نوعی در هم تنیده شدهاند و از همدیگر حمایت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر هزاران تن به نمکدان بیفتند، از آنجا جز نمک چیزی باقی نخواهد ماند. این نشان میدهد که در یک بحران یا وضعیت دشوار، دیگر چیزهای اهمیتی نخواهند داشت و همه چیز به مساله اصلی تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: زبانت را به حرفهای سطحی و بیمحتوا منحرف نکن، زیرا افرادی که در جستجوی عمق و معنا هستند، در انتظار سخنان تو هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه دلبری چه عیاری چه صورتی چه نگاری
به گاه خلوت جفتی به گاه عشرت یاری
به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی
به وعده روبه بازی به عشق شیر شکاری
چو بوی خواهم رنگی چو صلح جویم جنگی
[...]
به چهره صورت چینی، به زلف مشک تتاری
زغصه مشک بسوزد چو چین به زلف درآری
دلم به خشم سپردی، مکن که نیک نباشد
دلی که هندوی توست ار به دست ترک سپاری
مده چو خاک به بادم اگرچه هست تن من
[...]
چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داری
مکش تو دامن خود را که شرط نیست بیاری
نه بند گردد بندی نه دل پذیرد پندی
چو تنگ شکرقندی توام درون کناری
طراوت سمنی تو چه رونق چمنی تو
[...]
اگر محاسبه روز حشر در نظر آری
در این دو روزه حیات اینقدر به خود نسپاری
به کیش من که حرام است غیر فکر تو کاری
نظر حلال نباشد به ماسوای تو باری
دل اختلاط ترا برگزیده از همه عالم
که دیده در همه عالم ندیده چون تو نگاری
به طرف عارضت آن زلفکان تافته مانا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.