بعد عمری کاری پسر می بینمت
همچو عمری در گذر می بینمت
چون ترا با غیر بینم؟ من که رشک
می برم گر با پدر می بینمت
هست شوق دیدنم هر لحظه بیش
گرچه هر دم بیشتر می بینمت
حسرت یکبار نا دیدن بجاست
گرچه صد بار دگر می بینمت
بسکه شوق دیدنت دارم یکی است
گر نمی بینم و گر می بینمت
خوشتر از سرو و سمن می یابمت
بهتر از شمس و قمر می بینمت
روزت آنجا گر نمی بینم رفیق
شب در آن کو تا سحر می بینمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز بر شکل دگر می بینمت
زانچه بودی خوب تر می بینمت
پیش ازین بودی چو غنچه پردگی
چون گل اکنون پرده در می بینمت
جز کمر چیزی نبینم در میان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.