به بوستان جمالت بهار بسیار است
ولیک با گل وصل تو خار بسیار است
مدام چشم تو مخمور و ناتوان خفته است
چه حالت است که او را خمار بسیار است
میام ز لعل دلافروز ده که جان افزاست
وگرنه جام می خوشگوار بسیار است
خط غبار چه حاجت به گِردِ رخسارت
که از تو بر دل ما خود غبار بسیار است
مرا به جای تو ای یار یار دیگر نیست
ولی ترا چو من خسته یار بسیار است
به روزگار مگر حال دل کنم تقریر
که بر دلم ستم روزگار بسیار است
ز خون دیدهٔ فرهاد پارههای عقیق
هنوز بر کمر کوهسار بسیار است
صفیر بلبل طبعم شنو وگرنه به باغ
نوای قمری و بانگ هزار بسیار است
چه آبروی بود بر در تو خواجو را
که در ره تو چو او خاکسار بسیار است



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییهای بهار و گلها میپردازد، اما در عین حال، از درد فراق و جدایی صحبت میکند. او میگوید که با وجود زیباییهای طبیعت، غم و خار فراق محبوبش بسیار است. چشمان خمار او به نشانهی دلتنگی و ضعف روحیاش است. شاعر به قدرت عشق و تاثیر آن بر جان اشاره میکند و میگوید که در میان این شادیها، غم از دست دادن یاری مثل او برایش بینظیر است. او به دشواریهای روزگار و رنجها نیز اشاره کرده و در نهایت از عشق و محبت خود یاد میکند که مانند گرد و غبار بر دل او نشسته است. شاعر خواجو از درگاه معشوق خود به خاکساری و فروتنی سخن میگوید و به شدت وابستگی خود به معشوقش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: در باغ زیبایی تو بهارهای زیادی وجود دارد، اما با وجود عشق تو، درد و رنجهای زیادی هم هست.
هوش مصنوعی: چشمان تو همواره در حال مستی و بیخودی به خواب رفتهاند. چه حالتی است که او به شدت مست و بیتاب است؟
هوش مصنوعی: اگر میمی از لعل دل رنجور به دست آید، جان انسان را تازه میکند و روحش را شاداب میسازد، وگرنه نوشیدنیهای خوشمزه و لذتبخش زیاد هستند.
هوش مصنوعی: نیازی به آرایش و زیبایی بر چهرهات نیست، چون عشق و احساسات ما به تو آنقدر عمیق و پررنگ است که خود به تنهایی زیبایی را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، هیچ کس به اندازه تو برای من مهم نیست، اما زندگی و دلخوشیهای تو برای دیگران هم وجود دارد که همچون من عاشق و دلbroken هستند.
هوش مصنوعی: آیا میتوانم به خاطر سختیهای زیادی که در دل دارم، حال و احوالم را بیان کنم؟
هوش مصنوعی: از اشکهای فرهاد، هنوز دانههای عقیق بر روی کوهها باقی مانده است.
هوش مصنوعی: به صدای دلنواز بلبل من گوش کن، وگرنه در باغ صداهای قویی و آوازهای زیادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: چه افتخاری است برای خواجو که در برابر تو اینقدر خاکسار و فروتن وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو را بسوی رقیبان گذار بسیار است
ز رهگذار تو بر دل غبار بسیار است
تو از صفا گل بیخاری ای نگار ولی
چه سود از این که بگرد تو خار بسیار است
مرا به وسعت مشرب چنین به تنگ میار
[...]
نشان زخم که جویی سوار بسیار است
سر سراغ که داری غبار بسیار است
یکی است صید تغافل اگر نمی دانی
به امتحان نظری کن شکار بسیار است
نگار من چو تو زیبا نگار بسیار است
نگار سرو قد و گلعذار بسیار است
تو گر به من نشوی دوست، دوست، هست بسی
تو گر به من نشوی یار، یار، بسیار است
مکن ز لطف کمم ناامید کز تو مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.