جان و دلم راست صد رخنه هر سو
زان تیر مژگان زان تیغ ابرو
برد از کفم دل طفلی چه سازم
من سست پنجه آن سخت بازو
چشم بد غیر یارب نبیند
آن عارض خوب آن روی نیکو
بردند از کف دین و دل من
آن چشم ترک و آن خال هندو
خونم چو ریزی در کوی خود ریز
کافتد سر من بر آن سر کو
یکدم نباشم یکدم نباشد
بی فکر او من در فکر من او
تا جان سپارد دل برندارد
یکدم رفیق از آن سر کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریاد به لااله الا هو
زین بیمعنی زمانهٔ بدخو
زین دهر، چو من، تو چون نمیترسی؟
بیباک منم، چه ظن بری، یا تو؟
زین قبه که خواهران انباغی
[...]
آدینه و مهرگان و ماه نو
بادند خجسته هر سه بر خسرو
ای خسرو تاج بخش و لشگرکش
صد بنده ترا رسد چو کیخسرو
با شادی و ناز و خصلت نیکو
[...]
گیتی شده از شکوفه چون مینو
از لاله لعل و از گل خوشبو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.