گر او پیدا شود بر من به شیدایی کشد کارم
و گر من زو شوم پنهان به پیدایی کشد زارم
دو رنگی در میان ما به یک بار آن چنان کم شد
که غیر از نقش یک رنگی، نه او دارد، نه من دارم
دلم گر چشم اقراری براندازد به غیر او
دو چشم او برانگیزد جهانی را به انکارم
مرا از بس که او دم داد و دل غم دید در عشقش
غمش بگسیخت تسبیحم، دمش دربست زنارم
میان خواب و بیداری شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران، نه در خوابم، نه بیدارم
تو از هر چاردیواری نشان من چه میپرسی؟
که یار از شش جهت بیرون و من در صحبت یارم
کسی کو جان من باشد چه با او دوستی ورزم؟
نباشد دوستی با او که خود را دوست میدارم
ز باغ ورد او دوری نخواهم کرد تا هستم
بهل، تا داغ ورد او بسوزد اوحدیوارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و حالتی از شیدایی میپردازد که در آن، معشوق و عاشق به گونهای با یکدیگر پیوند خوردهاند که هیچیک از آنها دیگر نمیتواند از دیگری جدا باشد. او بیان میکند که اگر معشوق در کنار او باشد، همه چیز به شیدایی میانجامد و اگر پنهان شود، عاشق به شدت دلتنگ و ناراحت میگردد. این دو رنگی و دوگانگی در رابطهی آنها به حدی کم شده است که تنها یک رنگ باقی مانده و هیچیک از آنها نمیتوانند بدون دیگری زندگی کنند. شاعر به اوج عشقش و تأثیری که حضور معشوق بر او دارد اشاره میکند و میگوید که حتی در حالت خواب و بیداری نیز فکر و خیال معشوق او را رها نمیکند. او از دوستی با دیگران سر باز میزند و تنها در جستجوی دوستی با معشوق خویش است و به دنبال حفظ چنین رابطهای تا زمان حیاتش میباشد.
هوش مصنوعی: اگر او به من نزدیک شود، دیوانهوار مرا تحت تأثیر قرار میدهد و اگر من از او دور شوم، در دل به شدت ناراحت میشوم.
هوش مصنوعی: در رابطه ما دوگانگی و رنگارنگی به سرعت از بین رفت و در نهایت فقط تصویری یکنواخت باقی ماند که نه او و نه من دیگر آن را نداریم.
هوش مصنوعی: اگر دل من به محبت کسی دیگر متمایل شود، دو چشم او به سمت من مینگرد و تمام جهان را نسبت به من بیاعتنا میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه او خیلی پیشنهادم کرد و عشقش را در دل بزرگش با غم همراه میدیده، غم من از عشقش آزاد شد و حالا تمام وجودم برای او بسته شده است.
هوش مصنوعی: در یک شب، در حالی که نه کاملاً خوابم نه کاملاً بیدار، تصوری از او در ذهنم آمد که مرا گیج و سردرگم کرد.
هوش مصنوعی: از کجا میپرسی من کجا هستم؟ چون عشق من از هر سو در اطراف من است و من در لحظهای که با او هستم، وجودم را در کنار او مییابم.
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگی من برایم ارزشمند باشد، چه نیازی به دوستی یا دشمنی با او دارم؟ من نمیتوانم با کسی که خود را دوست نمیدارد، ارتباطی داشته باشم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام، از زیبایی و دلربایی او دور نخواهیم شد، زیرا عشق او همچنان در دل من شعلهور است و مرا میسوزاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا باز آی تا با تو غم دیرینه بگسارم
حدیثی از تو بنیوشم نصیبی از تو بردارم
دلا گرمن به آسانی ترا روزی به چنگ آرم
چو جان دارم ترا زیرا که بی تو خوارم وزارم
دلا تا تو زمن دوری نه درخوابم نه بیدارم
[...]
بخواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم
که من دور از درش امشب زعمر خویش بیزارم
خلافست اینکه می گویند باشد آرزو در دل
مرا در دل بود بد خوی و چندین آرزو دارم
نه آخر عاشقان باری زخوبان رحمتی بینند
[...]
خر خمخانه را ناسور پیدا گشت و بیطارم
بنیش از سقبه آن ناسور در یکهفته بردارم
چو خر شاعر بود بیشک که بیطاری کند شاعر
چه داند آن خر شاعر که من شاعر نه بیطارم
ز تسعیر خر شاعر بسازم خمره مرهم
[...]
نصیحت میکنم دل را که دامن درکش از یارم
چو با دل بر نمیآیم به رنج دل سزاوارم
اگر معزولم از وصلش ندارم غم بحمدالله
که در دیوان هجرانش منم تنها که بر کارم
من از وی بر خورم گویی کس این هرگز نیندیشد
[...]
چو من عادت چنین دارم که غم را شادی انگارم
به بیماری چنان کآمد تو هم میدار تیمارم
به درد تازه هر ساعت مرا مشغول خود میکن
از این بیکار کم داری دمی بیکار مگذارم
به یک غم ابلهی باشد که از عشق تو بگریزم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.