گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نورعلیشاه

نمیدانم دلم را حال چونست

همیدانم که از دست تو خونست

نگارا بی گل روی تو رویم

نگارین از سرشک لاله گونست

بیغما بردی و بازم ندادی

عنان دل که از دستم برونست

برون ناید بداروی طبیبان

ز تو دردی که ما را در درونست

منم فرهاد و عشقت تیشه هر روز

توئی شیرین و صبرم بیستونست

چو مجنون در شکنج زلف لیلی

دلم پابست زنجیر جنونست

خنک جائیکه از روی تو نورش

بگلزار تجلی رهنمونست