روی تو که رشگ آفتابست
از رشگ دل آفتاب آبست
در برقع زلف ماه رویت
تابنده چو مهر در سحابست
نرگس ز حیای چشم جادوت
پیوسته چو بخت من بخوابست
سنبل ز هوای زلف هندوت
سرتا بقدم به پیچ و تابست
پیمانه که داده کام مستان
از لعل لب تو کامیابست
بوسیدن لعل نوشخندت
درکام مرا چو شهد نابست
چون ماهی دور مانده ازآب
دل بیتو مرا در اضطرابست
ابروی تو اینچنین کماندار
از تیر دعای مستجابست
با عشق وجود عقل هیچست
کان بحر محیط و این سرابست
هر فرد از این غزل که بینی
از دفتر نور انتخابست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وان مادر تو که در نقابست
او هم ز غمت چو من خرابست
موجیم و حباب هر دو آبست
آبست که صورت حبابست
آن کس که خیال غیر بندد
نقش غلطست و خود به خوابست
موجست و حباب هر دو یک آب
[...]
از نور کمال کامیابست
گویی فرزند آفتابست
یار از دل زار پر حسابست
اوراق کباب ازین کتابست
رویت همه آتشست و آبست
مویت همه حلقه است و تابست
فصل گل و وقت صبح برخیز
ای چشم دلم چه وقت خوابست
بگشای ز هم هلال ابروی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.