ساقیا برخیز و پیش آور ایاغ
از ایاغی ساز ما راتر دماغ
ساغر عشرت بدور افکن که دل
از غم دوران دون یابد فراغ
سرو قدا جز بگلزار رخت
غنچه گل نشکفد از باغ و راغ
پرتو حسن توام شب تا سحر
در شبستان دل افروزد چراغ
عاشقان را نیست در صحرای دل
لاله زاری خوشتر از گلهای باغ
نعره مستان و وعظ واعظان
آن خروش بلبل و این بانگ زاغ
گر هدا جوئی بجو نور علی
با تو گفتم این بود شرط بلاغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حکمت او در شبی چون پر زاغ
کودکی را میفرستد با چراغ
چونک شد خورشید و ما را کرد داغ
چاره نبود بر مقامش از چراغ
سینه ای از آتش اندوه داغ
گه به خانه گه به کوی و گه به باغ
من نمیخواهم به جز روی تو باغ
با رخت دارم ز بستانها فراغ
بیرخت عالم نمیبینم بیا
در دو چشم ما تویی همچون چراغ
باغ و بستانم تویی اندر جهان
[...]
بلبل و قمری برون کردم ز باغ
آشیان دادم بکوف و بوم وزاغ
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.