گنجور

 
نورعلیشاه

چهره یارم که باشد چون گل جنت لطیف

قرص مهر و ماه پیشش هست جرمی بس کسیف

گرچه خوبان از ظرافت دلربائی میکنند

دلربائی کس ندیده همچو یار من ظریف

خوش نمایندم بهم ز انگشت خلقی چون هلال

گشته ام بس در غم مه پیکری زرد و ضعیف

ای جنب غسلی برآر و در صفای دل بکوش

چند شویی جبهه در حمام با صابون و لیف؟

گر شریفی بایدت در کعبه دل پیشوا

نیست جز نور علی در کعبه دل‌ها شریف