گنجور

 
نورعلیشاه

باز شدم جلوه گر ماه رخت در نظر

ماه رخت در نظر باز شدم جلوه گر

گشت مرا تاج سرخاک کف پای تو

خاک کف پای تو گشت مرا تاج سر

کی شودم کام تر بی لب لعلت ز می

بی لب لعلت ز می کی شودم کام تر

هست حرام ای پسر بی تو مرا خواب و خور

بی تو مرا خواب و خور هست حرام ای پسر

بی تو ز خون جگر چند کنم قوت دل

چند کنم قوت دل بی تو ز خون جگر

کرد جهان پر گهر نظم گهر بار من

نظم گهر بار من کرد جهان پرگهر

شد ز رخت جلوه گر نور علی در دلم

نورعلی در دلم شد ز رخت جلوه گر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode