روی تو چو ماه انور آمد
موی تو چون سنبل تر آمد
یک بوسه ز لعل شکرینت
بهتر ز هزار شکر آمد
هر نفحه ز زلف عنبرینت
چون نافه چین معنبر آمد
هر نکته ز لعل نوشخندت
سنجیده چو درج گوهر آمد
هر خال بروی تابناکت
عودی بمیان مجمر آمد
بگذشت رهی بخال کویت
زان باد صبا معطر آمد
هر ذره که نوری از علی یافت
رخشنده چو مهر خاور آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلفت چو به دلبری درآمد
بس کس که ز جان و دل برآمد
هم رایت خوشدلی نگون شد
هم دولت بیغمی سر آمد
دل گم نشود در آنچنان زلف
[...]
خون جگرش به رخ برآمد
از دل بگذشت و بر سر آمد
گلگون رخ یار من دریغا
کز جنگ زمانه در سر آمد
افسوس که نوبهار حسنش
بیرون شد و تیرمه درآمد
ماهش که بتافتی فروشد
[...]
برخیز که ساقی اندرآمد
وان جان هزار دلبر آمد
آمد می ناب وز پی نقل
بادام و نبات و شکر آمد
آن جان و جهان رسید و از وی
[...]
دریاب که عمر بر سر آمد
طوفان اجل به سر در آمد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.