ای خاک درِ تو آب رویم
بر باد مده چو خاکِ کویم
بیچاره بماندهام کزین پس
ره نیست به عقل چاره جویم
در کورهی آتشِ فراقت
بگدازم اگر ز سنگ و رویم
بر بادِ صبا فشان عرق چین
تا زنده کند صبا به بویم
غمهایِ تو با که بگذرانم
اندوهِ تو با که باز گویم
از صفحهی سینه صبغة الله
ای مدّعان چه گونه شویم
از ضربتِ صولّجانِ زلفش
دل سیر نمیشود چو گویم
آرام دگر نمیکند بیش
در سینه دلِ ستیزه جویم
بر یادِ لبش چو سبزه دایم
تکیه زده بر کنارِ جویم
می در سر و سر ز می پر آشوب
گو باش ستیزهی عدویم
رنگ است درست و پاره پاره
آلوده به خونِ دل رکویم
خون شد دل و قطره قطره بگذشت
بر صفحهی زعفران رویم
از کوزهگران چه باک دارم
مادام که پر بود سبویم
من هیچ نیام چنین گرفتم
نه از متعلّقان اویم
ای آرزوی دل نزاری
کی دست رسد به آرزویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درمان دل خود از که جویم
افسانهٔ خویش با که گویم
تخمی که نروید آن چه کارم
چیزی که نیابم آن چه جویم
آورد فراق زردرویی
[...]
آیینهٔ بخت پیش رویم
اقبال به شانه کرده مویم
گر نیست جمال و رنگ و بویم
آخر نه گیاهِ باغِ اویم؟
ای گریه، ترا چه شکر گویم؟
کز تست هزار آبرویم
آید همه، بوی آتش دل
هر بار که از جگر ببویم
بیگانه و آشنا به یک بار
[...]
من از تو بجز وفا نجویم
بیرون ز گلی وفا نبویم
الا ره بندگی نپویم
اسرار تو پیش کس نگویم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.