یار با ما هر چه گوید آن کنیم
هر چه فرماید به جان فرمان کنیم
عقل و نفس و جان و جسم و دین و دل
بر هوایِ کیشِ او قربان کنیم
خویش را در کشتیِ نوح افکنیم
خویشتن را ایمن از طوفان کنیم
از مرادِ خویش بیرون آمدن
گرچه دشوارست ما آسان کنیم
گاه صورِ حسنِ جانان دردمیم
گاه بر نامحرمان تاوان کنیم
در جوابِ سایلان چون عاجزیم
هم به خاموشی بیانِ آن کنیم
چون یکاندازان خدنگی بفکنیم
پس چو استادان کمان پنهان کنیم
بر نمیآید به سعی و جهدِ ما
چارهای کاین درد را درمان کنیم
منّتی نتوان نهادن گر هزار
جانِ شیرین در سرِ جانان کنیم
گر میّسر نیست کز اسرارِ حق
پیش هر کس شمّهای برهان کنیم
چون نزاری گفت باید در جواب
من نمیدانم همین میزان کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرچه فرمائی بجان فرمان کنیم
هرچه گوئی تو دگر ما آن کنیم
ما چرا چون مدعی پنهان کنیم
بهر ناموس مزور جان کنیم
سجده ی آدم چه باشد آن کنیم
گر بگویی سجده ی شیطان کنیم
در بساط عشق دست افشان کنیم
جان نثار جلوۀ جانان کنیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.