ترسا بچهٔ شکر لبم دوش
صد حلقهٔ زلف در بناگوش
صد پیر قوی به حلقه میداشت
زان حلقهٔ زلف حلقه در گوش
آمد بر ِمن شراب در دست
گفتا که به یاد من کن این نوش
در پرده اگر حریف مایی
چون مینوشی خموش و مخروش
زیرا که دلی نگشت گویا
تا مرد زبان نکرد خاموش
دل چون بشنود این سخن زود
ناخورده شراب گشت مدهوش
چون بستدم آن شراب و خوردم
در سینهٔ من فتاد صد جوش
دادم همه نام و ننگ بر باد
کردم همه نیک و بد فراموش
از دست بشد مرا دل و جان
وز پای درآمدم تن و توش
یک قطره از آن شراب مشکل
آورد دو عالمم در آغوش
یک ذره سواد فقر در تافت
شد هر دو جهان از آن سیهپوش
جانم ز سر دو کون برخاست
در شیوهٔ فقر شد وفا کوش
هر که بخرد به جان و دل فقر
بر جان و دلش دو کون بفروش
ور دین تو نیست دین عطار
کفر آیدت این حدیث منیوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عطار نیشابوری به توصیف یک تجربه عمیق روحانی و عرفانی میپردازد. در این متن، شاعر از شرابی صحبت میکند که باعث میشود او تمام دغدغههای دنیا را فراموش کند و به حالتی از سرخوشی و بیخیالی فرو رود. او به ارتباط با خدا و فنا در عشق اشاره میکند و بیان میکند که برای رسیدن به حقیقت و درک عمیقتری از زندگی، باید از خودگذشتگی کند و به فقر و بینیازی رو بیاورد. همچنین تأکید دارد که در این راه، زبان به سکوت آوید تا دل بتواند درک بهتری از سخن حق داشته باشد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در عشق و فقر، حقیقتی عمیق نهفته است که باید به آن دست یافت.
هوش مصنوعی: دیشب، شخصی با لبهای شیرین و جذابیت خاصش، مرا در دام زلفهایش اسیر کرده بود.
هوش مصنوعی: صد پیر نیرومند در حلقهای جمع شده بودند، و به خاطر آن حلقهی مو، حلقهای نیز در گوش داشتند.
هوش مصنوعی: مردی با یک بطری شراب نزد من آمد و گفت: "این نوشیدنی را به خاطر من یادت باشد."
هوش مصنوعی: اگر در شرایطی هستی که رقیبانت نیز حضور دارند و به شادی و سرور مشغولند، هنگام نوشیدن شراب، آرام و بیسر و صدا باش و از شور و هیجان دوری کن.
هوش مصنوعی: زیرا که هیچکس دلش را بیان نکرد، تا زمانی که زنده بود، زبانش حرفی نزد و بیصدا ماند.
هوش مصنوعی: دل وقتی این حرف را میشنود، به سرعت از حال خود بیخبر میشود و مانند کسی که مشروب خورده، مدهوش و گیج میگردد.
هوش مصنوعی: وقتی آن شراب را نوشیدم، در درونم جوش و خروش زیادی ایجاد شد.
هوش مصنوعی: من تمام اعتبار و احترامم را به باد دادم و همه خوبیها و بدیهایم را فراموش کردم.
هوش مصنوعی: دل و جانم از دست رفت و دیگر توان ایستادگی نداشتم.
هوش مصنوعی: یک قطره از آن شراب سخت و دل انگیز، باعث شد که دو جهان به آغوشم بیایند.
هوش مصنوعی: در اینجا به این معنا اشاره شده است که حتی اندکی دانش و آگاهی میتواند به شدت به انسان کمک کند تا از فقر و تنگدستی رهایی یابد. این ظرفیت و توانمندی میتواند باعث تغییر وضعیت زندگی فرد شده و به او کمک کند تا از مشکلات و دشواریها عبور کند. در واقع، این دانش میتواند به اندازهای ارزشمند باشد که توانایی فرد را در برابر سختیها افزایش دهد.
هوش مصنوعی: جانم از دو دنیا (دنیا و آخرت) جدا شد و در راه فقر و نیازمندی، به صداقت و وفا دست یازیدم.
هوش مصنوعی: هر کس که دانا و فهمیده است، با میل و رغبت، فقر و تهیدستی را بر جان و دل خود میپذیرد و برای آن بها میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر دین تو مانند دین عطار نباشد، این سخن من به تو کفر میورزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن زلف نگر بر آن بر و دوش
وان خط سیه بر آن بناگوش
هر دو شده پیش ماه و خورشید
مانندهٔ حاجبان سیهپوش
بیگرمی و بیفروغ آتش
[...]
در عشق تو ای نگار خاموش
بفزود مرا غمان و شد هوش
من عشق ترا به جان خریدم
تو مهر مرا به یاوه مفروش
هرگز نشود غمت ز یادم
[...]
آن خط دمیده بر بناگوش
ماه است ز شب شده زره پوش
درد دل عاشقان بی صبر
رنج تن بی دلان مدهوش
ای روز به روز فتنه باتو
[...]
کیوان علم سیاه بر دوش
در بندگی تو حلقه در گوش
میمون و مبارک است شاها
عزمت که جهان ازوست پر جوش
ای چتر تو را گرفته هر دم
از بهر شرف هوا در آغوش
در موج سپاه ذره فوجت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.