زبان تیز دارم همچو الماس
ز الماسم بترسید ایّهاالناس
ملامت تا به کی خواهم کشیدن
ازین مشتی خطا بینان نسناس
خدنگ آه من از چرخ بگذشت
چو تیز ناوک از اوراق قرطاس
دوای درد من داند طبیبی
که فربه بازبشناسد ز آماس
چه داند آنکه از دکّان عطّار
نداند فرق کردن خانه کنّاس
تواند مرده زنده کرد هرگز
فسرده هم چو روحالله به انفاس
فروافتاد تشتِ نام و ننگم
ز بام گنبد این نیل گون آس
صدای عشقم از صندوق گردون
برآمد تا فتاد این مهره در تاس
مرا در بزم فطرت عشق در حلق
دمادم ریخته کاس از پی کاس
اگر مستی کنم بر من مکن عیب
ز مستی من ای هشیار مهراس
برآوردم درون خنب غسلی
فرو شستم وجود از چرکِ ادناس
غلام مرد دهقانم چه بودی
که بر خمخانه شب میداد می پاس
نزاری خوشهچین خرمن اوست
اگر پشتش شود چون ماه نو داس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی بهتر ببینید ایها الناس
که می دیگر شود عالم به هر پاس
دمی از گردش حالات عالم
نمییابم نجات از بند وسواس
چو دل در عقدهٔ وسواس باشد
[...]
بخواهم گفت وصف سرخ کناس
چو کرد اندر دلم ابلیس وسواس
ترشروئی، ابوالعباس نامی
نشسته بر بساط آل عباس
بتن ماننده روباه مسلوخ
[...]
به دولت داشتند اندیشه را پاس
نشاید لعل سُفتن جز به الماس
گهی در سینهٔ مردم ز خنّاس
نهم صد دام رُسوائی زوسواس
پس از مهر خزانه دور شد پاس
به لؤلؤ سفتن آمد نوک الماس
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.