گنجور

 
حکیم نزاری

گر خدا دولت و بختم دهد و عمر دراز

دیده روشن کنم از خاک سر کوی تو باز

آستانت به تضرع ز خدا می‌خواهم

که نکرده ست کسی جز به نیاز این در باز

کس ندانم که در این ورطه مرا چاره کند

من و درگاه خداوند تعالی و نیاز

روی در روی تو می‌خواهم و کنجی همه عمر

بر همه خلق جهان کرده در انس فراز

من تعصب نکنم هرکه مرا عیب کند

قول بدگوی یقینم که محال است و مجاز

آتش سوخته از خام نپرسید آری

منکر عشق ندارد خبر از عالم راز

جگرم خون شد از اندیشهٔ بی هم‌نفسی

محرمی کو که بدو قصه توان کرد آغاز

بلبلان را بود آخر که بنالند به حال

من خود آن زهره ندارم که برآرم آواز

سر خود نیز همم نیست که از سایهٔ خود

هستم از بیم گریزنده و چو تیهو از باز

دوش با دل ز پریشانی خود می‌گفتم

تو بدین محتشم افکنده‌ای از نعمت و ناز

گفت آری که نه همواره شب وصل بود

روزکی چند صبوری کن و با هجر بساز

کس نیارد به حیل دامن تقدیر به کف

دست تدبیر چه کوتاه نزاری چه دراز

میل مرغ از طرف دانه و غافل که قضا

به سر دام بلا می‌بردش در پرواز

 
 
 
فرخی سیستانی

یاد باد آن شب کان شمسه خوبان طراز

بطرب داشت مرا تا بگه بانگ نماز

من و او هر دو بحجره در و می مونس ما

باز کرده در شادی و در حجره فراز

گه بصحبت بر من با بر او بستی عهد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

ای کهن گشته تن و دیده بسی نعمت و ناز

روز ناز تو گذشته‌است بدو نیز مناز

ناز دنیا گذرنده است و تو را گر بهشی

سزد ار هیچ نباشد به چنین ناز نیاز

گر بدان ناز تو را باز نیاز است امروز

[...]

منوچهری

نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز

می خوشبوی فزار آور و بربط بنواز

ای بلنداختر نام‌آور، تا چند به کاخ

سوی باغ آی که آمد گه نوروز فراز

بوستان عود همی‌سوزد، تیمار بسوز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

از غم هجر طراز همه خوبان طراز

زرد و باریکم و لرزانم چون تار طراز

به امید خبر یار و به طمع نظرش

به شبان سیه دیر و به روزان دراز

اگرم گوش بخارد نبرم دست به گوش

[...]

لبیبی

کره ای را که کسی نرم نکردست متاز

بجوانی و بزور و هنر خویش مناز

نه همه کار تودانی نه همه زورتراست

لنج پر باد مکن بیش و کتف بر مفراز

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه