خوشا وقتِ دیوانگانِ الست
که بی دل دلیرند و بی باده مست
بهشت و جهنّم زده پشتِ پای
ز دنیا و دین کرده کوتاه دست
ز اضداد توحید صورت مبند
که این رشته دیرست کز هم گسست
ز پیوندِ مبداست این اتّصال
که آن جا جدا شد عسل از کبست
در ابداع از آن جا که نیک است و بد
بلندش همان قدر دارد که پست
از آن جا که معشوق و عاشق یکی ست
برون آمد از جان و در جان نشست
اگر تو برون رفتی از خویشتن
جزو منگر ای یار تا هیچ هست
مقاماتِ تو سدرة المنتهاست
چه باشی درین خاک دان پای بست
دل هر که با عشق پیوند یافت
ز بیغارۀ عقل باری برست
خنک آن برافکنده بنیادِ خویش
که یک باره از کفر و دین برشکست
نمود اوّل و باز در پرده شد
نزاری از آن روی شد بت پرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای دیوانگان عشق میپردازد که بدون تعلقات دنیوی و دینی زندگی میکنند. آنها با دل و جرأت در مسیری میروند که دیگران از آن دوری میکنند. دیوانگان بهشت و جهنم را پشت سر گذاشته و از دنیا و دین دست کشیدهاند.
شاعر بیان میکند که این ارتباط و پیوندی که دارند از مبدا وجود سرچشمه میگیرد و در ابداع، نیک و بد با هم برابرند. عاشق و معشوق در عشق یکی هستند و این عشق آنها را از خود بیرون میآورد. هنرمندانه، شاعر به وحدت وجود و عشق حقیقی اشاره میکند و افرادی را که از عقل و قید و بندهای آن رها شدهاند تحسین میکند.
در نهایت، او دیوانگی را به عنوان یک حالت دلیرانه و رهاییبخش معرفی میکند و به قدرت عشق و پیوندهای عمیق اشاره میکند که از جنس آگاهی فراتر میرود.
هوش مصنوعی: چه وقت خوبی برای دیوانگان است که بدون داشتن دل، شجاع و بینوشیدنی نیز سرمست هستند.
هوش مصنوعی: بهشت و جهنم پشت سر گذاشته شدهاند و فرد از دنیا و دین خود دست کشیده و آنها را رها کرده است.
هوش مصنوعی: از تضادها و Duality در یکپارچگی و توحید پرهیز کن، چرا که این پیوستگی و ارتباط قدیمی است و نمیتوان آن را از هم جدا کرد.
هوش مصنوعی: این ارتباط ناشی از پیوندی است که در اصل وجود دارد، زیرا در نقطهای خاص، عسل از آنگاه که به زنبور تعلق دارد، جدا میشود.
هوش مصنوعی: در خلاقیت و ابتکار، خوب و بد هر دو در یک سطح وجود دارند و ارزش آنها به یک اندازه است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه معشوق و عاشق در حقیقت یکی هستند، عاشق از وجود خود بیرون میآید و در وجود معشوق جای میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر تو از خودت خارج شوی و به دیگران نگاه نکنی، ای دوست، هیچ چیز نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: مقام و موقعیت تو به بالاترین حد و مقام رسیده است؛ هرچند که در این زمین و خاک بهظاهر در محدودیت هستی.
هوش مصنوعی: دل هر کسی که به عشق مرتبط شد، به دور از مشکلات عقل آزاد گشته است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که بدون توجه به عقاید و مذهب خود، به یکباره از هر دو طرف فاصله گرفت و پایههای خود را محکم کرد.
هوش مصنوعی: در ابتدا نمایان شد، اما دوباره در پشت پرده پنهان گردید. از آن طرف، نزار، بتپرست شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ستودن نداند کس، او را چو هست
میان، بندگی را ببایدت بست
بسی خیم ها کرده بود او درست
مر این خیم های و را چاره جست
به نام خداوند بالا و پست
که از هستی اش هست شد هر چه هست
چه تاری چه روشن چه بالا چه پست
نشانست بر هستی اش هر چه هست
هم استاد ما بوعلی را که هست
برادی گشاده همه ساله دست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.