چرا به جانبِ یاران نمیکند نظری
به دوستان ننمایی ز دوستی اثری
به رقعه ای چه بود گر مرا عزیز کنی
اگر به رسمِ عیادت نمیکند گذری
نه محرمی که پیامی بدان طرف آرد
نه قاصدی که از آن جانبم دهد خبری
ضرورت است که با آدمی سخن گفتن
خدای راست نیاورد بی پیامبری
مگر حدیث کنارِ تو با صبا گویم
که در میان نتوانم نهاد با دگری
از آن به چشمِ تو دادم دلی به لب جانی
کزین مگر نظری بخشیم از آن شکری
قضا چه دفع نهد یا قدر چه منع کند
اگر عنایتِ تو ملتفت شود قدری
به نیمجان چه تکلّف کند نزاریِ زار
ولیک رد نکنند از فقیر ماحضری
به پایْمردیِ لطفِ تو واثقم حالی
وگرنه دست نیالودمی به مختصری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عدم توجه و محبت از سوی دوستان و یاران اشاره دارد. شاعر از بیتوجهی یاران و عدم ارسال پیام و اخبار گلایه میکند و میگوید که حتی یک یادداشت ساده از طرف آنها میتواند دلگرمی بخش باشد. او به اهمیت ارتباط و گفتگو با دیگران تأکید میکند و این نکته را بیان میکند که بدون ارتباط، عشق و دوستی بیمعنی است. شاعر با اشاره به دلنگرانیها و نیاز به محبت، از یارانش میخواهد که توجه بیشتری به او داشته باشند و برای او ارزشی قائل شوند. در نهایت، او به خداوند نیز اشاره میکند که پیامرسان نیاز به محبت و ارتباط دارد و این ارتباط میتواند زندگی را زیباتر کند.
هوش مصنوعی: چرا به دوستانت نگاه نمیکنی و از دوستی هیچ نشانهای نشان نمیدهی؟
هوش مصنوعی: اگر فقط برای دلجویی یک دور هم به من سری بزنی، چه مشکلی دارد؟ این که مرا عزیز بخوانی، اگر حتی به خاطر عیادت و حال پرسی نیست، این هم کافیست.
هوش مصنوعی: نه دوستی دارم که پیامی برایم بیاورد و نه کسی که از آن طرف خبرهای مرا برساند.
هوش مصنوعی: ضروری است که با انسانها صحبت کنیم، زیرا خداوند بدون پیامبری حقیقت را به ما نمیآورد.
هوش مصنوعی: آیا میتوانم در مورد تو با نسیم صبح صحبت کنم، زیرا نمیتوانم این احساس و گفتگو را با کسی دیگر در میان بگذارم؟
هوش مصنوعی: چشمان تو را دیدم و دلم را به بهای جانم به تو تقدیم کردم، شاید از این طریق نظر لطفی به من کنی.
هوش مصنوعی: اگر توجه و لطف تو شامل حال من شود، قضا و قدر هیچ تأثیری بر من نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: کسی که در حال ضعف و ناتوانی است، نمیتواند به خود فشار بیشتری بیاورد و خود را به زحمت بیندازد؛ اما مردم نمیتوانند وجود فقیر و نیازمندی را نادیده بگیرند.
هوش مصنوعی: به خاطر مهربانی و لطف تو به این وضعیت امیدوارم وگرنه من هیچ وقت حتی به کمی از آن هم امید نداشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا شکسته سر زلف ترک کاشغری
شکنج تو علم پرنیان شوشتری
بزیر دامنت اندر بنفشه بینم و تو
بنفشه را سپری یا بنفشه را سپری
چنان مسیر اگر پیش او سپر شده ای
[...]
ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری
تو ناپدید و پدید از تو بر شجر اثری
توی که جز تو نپنداشت با بصارت خویش
عفیفه مریم مر پور خویش را پدری
به تو نداد کسی مال و متهم تو بوی
[...]
پریرخی که ز شرمش نهان شدست پری
پری مثال نهان گشت و شد ز مهر بری
عیان بدیده گر او را نبینی آن نه عجب
که گر پریست چنین آمدست رسم پری
گر آبگینه پری را ببیندی بدرست
[...]
بخد و قد تو ای شهره ترک کاشغری
خجل شدند گل سرخ سرو غاتفری
ستاره بارم هر شب ز دیده تا بسحر
چو یادم آید از آن سی ستاره سحری
بدخل شوشتر ارزد سه بوسه از لب تو
[...]
اگر به داد بود نام شاه دادگری
وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری
چو روز بزم بود آفتابِ با قدحی
چو روز رزم شود آسمان با کمری
فلک نیی و به قدر بلند چون فلکی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.