ایا شکسته سر زلف ترک کاشغری
شکنج تو علم پرنیان شوشتری
بزیر دامنت اندر بنفشه بینم و تو
بنفشه را سپری یا بنفشه را سپری
چنان مسیر اگر پیش او سپر شده ای
ورش همی سپری پیش او مکن سپری
بشغل خویشتن اندر فتاده ای همه عمر
همی زره شکری یا همی زره شمری
اگر بدل بخلی خلق را مرا نخلی
وگر ز ره ببری خلق را مرا نبری
از آن که هست مرا حرز خدمت ملکی
که شد شناخته زو راستی و دادگری
یمین دولت عالی امین ملت حق
که خشم او سفری شد عطای او حضری
بنعمش سفری مفلسان شده حضری
بخدمتش حضری منعمان شده سفری
وفا کند طمعی را بهر دمی و همی
نه او ملول شود نه طمع شود سپری
مگر سخاوت او بود مهر خاتم جم
که گشته بود مر او را مطیع دیو و پری
ایا بفعل تو نیکو شده معانی خیر
ایا بلفظ تو شیرین شده زبان دری
بحلم و سیرت برهان عقل و فرهنگی
بعزم و کوشش بنیاد نصرت و ظفری
شریف چون سخنی و نفیس چون ادبی
بزرگ چون خردی و عزیز چون بصری
گرت زمانه نیارد نظیر شاید از آنک
تو از خدای برحمت زمانه را نظری
ز تو برون نشود هیچ خیر و فخر همی
ز خیر منتخبی یا ز فخر مختصری
چنانکه هستی هرگز ترا نیابد و هم
ز بهر آنت نیابد کزو لطیف تری
جهان میان دو دست تو اندرست که تو
بدست راست قضائی ، بدست چپ قدری
فراخ دخل شود هر که او بتو نگرد
فراخ دست شود هر که تو بدو نگری
اگر ببخشش گویی بجان همه جودی
وگر بکوشش گوئی بتن همه جگری
نه تو بملک عزیزی که او عزیز بتست
از آن که او صدفست و تو اندرو گهری
از آن که نام تو شاها ز جملۀ بشرست
همی فریشته را رشک باشد از بشری
تهی شود ز نیاز این جهان از آن که همی
بکف نگار نیاز از جهان فرو ستری
اگرچه صعبترین آتش آتش سقرست
سقر مر آتش خشم ترا کند شرری
اگرچه بر گذرد همتت همی ز فلک
همی ز همت خویش ای ملک تو بر گذری
سخنوران را فکرت ز تو بباراید
که از معانی نیکو تو زینت فکری
اگرچه با حشری تو بفضل تنهایی
وگرچه تنها باشی ز فضل با حشری
کرا بداد هنر عیب نیز داد خدای
مگر ترا که تو بی عیب و سر بسر هنری
مصورست بکف تو اندرون همه جود
که جود را بکف راد عالم صوری
بزیر علم تو دیگر شود همی عالم
ز بهر آنکه تو از علم عالم دگری
ملوکرا همه کردار لشکر آرد نام
تو از ملوک بکردار خویش ناموری
بسان روح تو اندر طبایعی معروف
بسان روز تو اندر زمانه مشتهری
دو چیز را بهم آورده ای تو از ملکان
سیاست عجمی و فصاحت مضری
همیشه تا بزمستان و فصل تابستان
برنگ سبز بود تازه سرو غاتفری
بقات باد باقبال تا بهمت خویش
از آنچه داده ترا ذوالجلال بر بخوری
سر بزرگان بادی همیشه در عالم
مباد بی تو بزرگی ، مباد بی تو سری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ستایش شخصیتی ویژه میپردازد که دارای صفاتی مانند سخاوت، دانش و حکمت است. او به زیباییهای چهره و شخصیت این فرد اشاره میکند و میگوید که وجود او باعث فخر و جلال است. همچنین شاعر از قدرت این شخص در کنترل سرنوشت و تأثیرگذاری بر دیگران صحبت میکند و آن را به دو دستش تشبیه میکند که یکی قضای او و دیگری قدر اوست. او تأکید میکند که این شخصیت نه تنها خداوند را در نظر دارد، بلکه بخشی از سرنوشت مخلوقات نیز به او وابسته است. در نهایت، شاعر دعا میکند که بزرگی و عظمت این فرد در جهان باقی بماند و از او خواستار ادامه نعمتها و برکات میشود.
هوش مصنوعی: آیا سر و وضع زلف زیبای ترک کاشغر، به تندی و نرمی خاصی که دارد، دل من را شکسته است؟ در اینجا اشاره به زیبایی خاص و جذابیت آن زلف و تأثیری که بر دل عاشق میگذارد، وجود دارد.
هوش مصنوعی: در زیر دامن تو، بنفشهای را میبینم و تو یا بنفشه را پنهان میکنی.
هوش مصنوعی: اگر تو در برابر او سپر به سپر شدهای، نباید او را از خود دور کنی یا مانع شو.
هوش مصنوعی: تمام عمر خود را در شغل و کار خود مشغول بودهای، آیا نمیخواهی از زرهی شکر و برکت استفاده کنی یا از زرهی صبر و استقامت بهره ببری؟
هوش مصنوعی: اگر مردم بخیل و بدخلق باشند، من هم با آنها همراهم و اگر تو از مسیر درست خارج شوی و مردم را گمراه کنی، من با تو همراه نخواهم بود.
هوش مصنوعی: من به خاطر وجود شخصی که شایسته خدمت است و به خوبی به صداقت و عدالت شناخته شده، از او حمایت میکنم.
هوش مصنوعی: یمن و برکت دولت بلند پایه، حمایتگر ملت است. وقتی او خشمگین میشود، این خشم در سفر به سراغ دیگران میآید و وقتی راضی باشد، نعمتها و لطف او در دسترس و نزدیک خواهد بود.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حالتی میپردازد که در آن شخصی با حالتی فقیر و کممایه به درگاه خدا یا محبوبش میرسد، در حالی که دیگران با ثروت و وضعیت بهتر در انتظار او هستند. به عبارتی، او در موقعیتی تواضعآمیز و خالی از چیزهای مادی به خدمت محبوبش میآید و به نوعی نشاندهندهی ارزش معنوی بالای اوست، در حالی که دیگران با وجود riqueza خود، در حالتی از فقر روحی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در هر لحظه به کسی وفا کند، نه او خسته میشود و نه آرزوها و امیدهایش از بین میروند.
هوش مصنوعی: آیا نمیدانستید که سخاوت و generosity او باعث شد تا مهر و نشانی که بر سر او بود، دیوان و پریان را به فرمانبرداری از او وادار کند؟
هوش مصنوعی: آیا به واسطهی عمل تو، معناهای خیر و خوبی شکل گرفتهاند؟ آیا با کلمات تو، زبان فارسی به زیبایی و شیرینی دست یافته است؟
هوش مصنوعی: با صبر و رفتار نیکو، عقل و فرهنگ را توجیه میکنم و با اراده و تلاش، پایهای برای پیروزی و موفقیت ایجاد میکنم.
هوش مصنوعی: شخصیتهای باارزش مانند کلام زیبا، آثار ادبی با کیفیت، خرد و دانش بزرگ و بینش برجستهای را دارا هستند.
هوش مصنوعی: اگر زمانه نتواند مثل تو را به وجود آورد، این به خاطر این است که تو از طرف خداوند بر رحمت زمانه نگاهی داری.
هوش مصنوعی: هیچ خوبی و فخری از تو خارج نمیشود؛ یا این که این خوبی از انتخابی خاص یا فخر اندکی ناشی میشود.
هوش مصنوعی: هرگز چیزی مانند تو را پیدا نخواهد کرد و همچنین به خاطر تو هم به دنبال چیزی نخواهد بود که از تو لطیفتر باشد.
هوش مصنوعی: جهان در دستان تو قرار دارد، زیرا با دست راست خود سرنوشت را رقم میزنی و با دست چپ، مقدر را به اجرا درمیآوری.
هوش مصنوعی: هر کس که به تو توجه کند، روزیش وسعت پیدا میکند و هر کسی که تو به او نگاهی بیندازی، توانگریاش افزون میشود.
هوش مصنوعی: اگر به کسی ببخشی، نشان دهنده خوبی و مهربانی توست و اگر به تلاش و کوششت اشاره کنی، نشانه عزم راسخ و اراده قوی تو است.
هوش مصنوعی: تو به مقام عزیتی نمیرسی، زیرا آن عزیز به خاطر درخشندگیاش است، مانند صدفی که تو در آن یک گوهر هستی.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه نام تو، ای پادشاه، از میان تمام انسانهاست، فرشتگان نیز به خاطر وجود انسان و ویژگیهای او، به تو حسادت میورزند.
هوش مصنوعی: این جهان از نیاز خالی میشود، زمانی که آن کسی که زیباییاش را در دست دارد، از این دنیا فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: اگرچه آتش جهنم بسیار سخت و عذابآور است، اما آتش خشم تو میتواند به مراتب ویرانگرتر باشد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تلاش و ارادهات از آسمان میگذرد، تو ای پادشاه، فراموش نکن که این قدرت و تلاش، از خودت نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: سخنرانان باید از تفکرات تو الهام بگیرند، زیرا تو با معانی زیبا، افکار را زیباتر میکنی.
هوش مصنوعی: هرچند که در تنهایی خود جذبه و شوقی داری، اما اگر به تنهایی دست یازید، این شوق از فضل و نعمت توست.
هوش مصنوعی: هر کسی از هنری برخوردار است و خدا او را به همانی که هست به عیب و هنر میشناسد، اما تو که بیعیبی، به لطف خودت هنری نداشتهای.
هوش مصنوعی: در دستان تو تصویری وجود دارد که نمایانگر تمام بخششها و سخاوتهاست، چرا که سخاوت را در دستان کسی که عیانی از دنیا دارد میتوان دید.
هوش مصنوعی: زیر پرچم تو، دیگران در جستجوی علم و دانش هستند، زیرا تو از دانشی متفاوت و برتر برخورداری.
هوش مصنوعی: همه پادشاهان به خاطر اعمال خودشان نام تو را بر زبان میآورند و از شخصیت تو به نیکی یاد میکنند.
هوش مصنوعی: تو مانند روحی هستی که در خُلق و خویها به خوبی شناخته شدهای و مانند روزی هستی که در زمانه مشهور و شناخته شدهای.
هوش مصنوعی: تو دو چیز را به زیبایی ترکیب کردهای: هنر سیاسی که به بیگانگان تعلق دارد و سخنوری که از فضاحت و ناامیدی حکایت میکند.
هوش مصنوعی: سرو غاتفری همواره در تمام فصول، چه در زمستان و چه در تابستان، برگهای سبز و تازهای دارد.
هوش مصنوعی: با خوشحالی و موفقیت در زندگیات، از آنچه خداوند به تو عطا کرده است بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: همیشه در دنیا چیزی هست که بر سر بزرگانی بیفتد، نبودن تو باعث نیستی بزرگی و نبودن تو برای من مثل از دست دادن سر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو جای داد بود پادشاه دادگری
چو جای نام بود شهریار ناموری
یمین دولت و ملکی امین ملت و دین
ز ذوالجلال برحمت زمانه را نظری
بقوت فلکی و بافسر ملکی
[...]
ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری
تو ناپدید و پدید از تو بر شجر اثری
توی که جز تو نپنداشت با بصارت خویش
عفیفه مریم مر پور خویش را پدری
به تو نداد کسی مال و متهم تو بوی
[...]
پریرخی که ز شرمش نهان شدست پری
پری مثال نهان گشت و شد ز مهر بری
عیان بدیده گر او را نبینی آن نه عجب
که گر پریست چنین آمدست رسم پری
گر آبگینه پری را ببیندی بدرست
[...]
بخد و قد تو ای شهره ترک کاشغری
خجل شدند گل سرخ سرو غاتفری
ستاره بارم هر شب ز دیده تا بسحر
چو یادم آید از آن سی ستاره سحری
بدخل شوشتر ارزد سه بوسه از لب تو
[...]
اگر به داد بود نام شاه دادگری
وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری
چو روز بزم بود آفتابِ با قدحی
چو روز رزم شود آسمان با کمری
فلک نیی و به قدر بلند چون فلکی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.