ما را ز دهانِ تو نباتی
یعنی که به بوسه ای براتی
شکرانه ی روزگارِ خود را
از گوشه ی لب بده زکاتی
شیرینتر و نغزتر نباشد
در مصر ازین شکر نباتی
در چشمه ی آفتاب نبود
چون لعل تو چشمه ی حیاتی
بنشین برِ ما دمی که برخاست
از چشمه ی چشم ما فراتی
بر وعده ی انتظار وصلت
تا صبر کنیم کو ثباتی
ای یار به چشمِ پاکبازان
از جانب ما کن التفاتی
این عشق نه بر لب و دهانست
به زین بشنو زمن صفاتی
مستغرقِ عشق چیست دانی
ذاتی شده متحد به ذاتی
خودبینی و آرزو پرستی
رهیابی و پروریده لاتی
بشتاب نزاریا در آن کوش
کز خویشتنت بود نجاتی
زین نجد به وجد بر سر آیی
مغرور مشو به مسکراتی
تا زنده شوی بمیر بیمرگ
خود بر همه واجب است ماتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سلطان سریر کایناتی
شاهنشه کشور حیاتی
یا ساقیةالمدام هاتی
وامحوا بمدامة صفاتی
من عین مدامة رحیق
لا تمزجها منالفرات
اشبع طربا و رو عیشا
[...]
زان لعل لبم بده زکاتی
تا در تن ما کنی حیاتی
چون شکّر آن لبم ندادی
ای جان و جهان کم از زکاتی
از دوست جز این قدر نخواهم
[...]
درمصر رخت مرا نباتی
فرمای بآن لبان براتی
چشمت کشدم اگر بغمزه
وز بوسه دهد لبت حیاتی
هم زینت کعبه به بطحا
[...]
ای واحد و وحدت تو ذاتی
نه بالعددی و ممکناتی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.