الغیاث ای دوستان از درد بی درمان من
خود نمی بخشاید آخر هیچ دل بر جان من
هم عفا الله غم که گر صد مصلحت دارد دمی
نیست غایب هرگز از بیغوله احزان من
عاقلان بر من ملامت می کنند آری ولیک
چون کنم با دل که کمتر می کند فرمان من
مردم آگه نیست از تاویل روز رستخیز
من بگویم چیست آن شب های بی پایان من
دل کبابی بود و اکنون خون شده در دامنم
می چکاند قطره قطره چشم خون افشان من
تن حصیر نفت آلوده ست و آتش در میان
هم سر از جایی برآرد آتش پنهان من
دوست میدارم که را آن را کز اول بسته اند
با شکنج حلقه های زلف او پیمان من
بعد ازین دل در ضلالت می رود یعنی که شد
زلف او استغفرالله العظیم ایمان من
دل به زاری خون شد و جانم به خواری می برد
بر نزاری رحمتی کن آخر ای جانان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بیان درد و رنج عاطفی شاعر اشاره دارد که هیچ کس نتوانسته او را از این درد نجات دهد. دلش همواره در غم و اندوه است و ملامت عاقلان او را نگران نمیکند زیرا دل خود را نمیتواند فرمان دهد. او به شبهای بیپایان و حالتی مشابه رستاخیز اشاره میکند و از حالت دل کبابی و خونین خود میگوید. تن او از غم و آتش درونش دچار آلودگی و اختلال است. شاعر به محبوب خود عشق میورزد و از زلف او به عنوان نشانه ایمانش یاد میکند و در پایان از محبوبش میخواهد که به حالش رحم کند.
هوش مصنوعی: ای دوستان، از درد بیدرمان من فریاد کمک سر دهید، چون دل خود به من رحم نمیکند و دردی که دارم، کارساز نیست.
هوش مصنوعی: غمی که بخشیده شده، با وجود اینکه صدها دلیل برای خوشحالی وجود دارد، اما هیچگاه از گوشه دورانی غم و اندوه من دور نمیشود.
هوش مصنوعی: عاقلان بر من خرده میگیرند و انتقاد میکنند، اما من چه طور میتوانم با دلم رفتار کنم؟ دل من کمتر از آنچه که میخواهم، به حرف من گوش میدهد.
هوش مصنوعی: مردم از معانی عمیق روز رستاخیز بیخبرند، اما من میخواهم بگویم که آن شبهای بدون پایان من چه معنایی دارند.
هوش مصنوعی: دل من مانند کبابی در آتش سوخته است و حالا مانند جوی خون در دامنم چکه میکند. چشمانم نیز همچون چشمهای از خون، اشک میریزند.
هوش مصنوعی: بدن من مانند حصیری است که به نفت آلوده شده و در میان آن آتشسوزی وجود دارد؛ این آتش پنهان ممکن است از جایی سربلند کند.
هوش مصنوعی: من دوستی را میپسندم که از ابتدا با پیچ و تابهای موهایش، به من پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: پس از این، دل در گمراهی میرود، یعنی موهای او باعث شده که از خداوند بزرگ طلب بخشایش کنم و ایمان من تحت تأثیر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: دل من به شدت پریشان و غمگین است و جانم در حال رنج و ناخشنودی میباشد. ای محبوب من، لطفاً بر من رحم کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شوند این خلق عالم سر بسر خصمان من
من روا دارم نگارا چون تو باشی آن من
گر شوند این خلق عالم سر بسر خصمان من
من روا دارم نگارا چون تو باشی آن من
وای من از دست دل کو نیست در فرمان من
عاقبت هم بر سر دل رفت خواهد جان من
با که گویم محنت هجران بیپایان او
از که جویم چاره این درد بیدرمان من
هر زمان گوید مرا از چیست این افغان تو
[...]
کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من
خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من
تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول
بودمی بیدام و بیخاشاک در عمان من
غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود
[...]
ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان من
نیستی غایب زمانی از دل من جان من
گر نمیخواهی بوصلم شادمان باری بپرس
کان فلان چون میگذارد در غم هجران من
درد اگر اینست کز هجرت من دلخسته راست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.