ماه من ای سرو سیم اندام من
از دهانت کی برآید کام من
رحم کن ای زندگانی رحم کن
بر دل بی صبر بی آرام من
تا به شیرینی برآمد نام تو
تلخ شد فرهاد وار ایام من
هر چه دیدم سرو قدت می فتد
لرزه هم چون بید بر اندام من
بت پرستی گرچه در اسلام نیست
شهره شد در بت پرستی نام من
عضو عضو یار من هریک بتیست
وای من بر من زین همه اصنام من
من اگر چه صید او گشتم ولیک
او عجب مرغیست اندر دام من
گو مباش از ملک صبحم تا به شام
روی و موی اوست صبح و شام من
قبله ی جان نزاری روی اوست
من خم عشاقم و او جام من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پس بود آنجا و اینجا کام من
سوخته یا کشتهای او نام من
تا احب لله آید نام من
تا که ابغض لله آید کام من
گاه، غافل گردد از اطعام من
وز تغافل، تلخ گردد کام من
در خور جامی نیامد کام من
لایق سنگی نشد هم جام من
هرچه خواهی زهر کن در جام من
زهر تو حلوا بود در کام من
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.