گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نشاط اصفهانی

ترسم از چشم بد خلق رسد بر تو گزندی

گو بسازند نقابی و بسوزند سپندی

ما نه خود لایق تیریم و نه شایسته‌ی بندی

ور نه آن ابرو و آن طره کمان است و کمندی

لاف قوت مزن ای خواجه که از ما نخرد کس

جز دل خسته درین رسته و جز جان نژندی

لاف خصمی به منت هست دریغا ز مصافی

تا بیازیم سنانی و بتازیم سمندی

بند بر لب نه و بگذر ز من ای یار خردمند

من که صد بند گسستم نپذیرم ز تو پندی

مصلحت خوی ز دوران نبرد کار بسامان

راحت آن یافت که اندیشه نبودش ز گزندی

هم نشاط از تو و هم غم چه غم ار شاد نباشم

به جهان خرم از آنم که چنانم تو پسندی