گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظیری نیشابوری

زیستم بس که به تدبیر خود از خامی‌ها

رفت نام و نسبم در سر خودکامی‌ها

ورع و شیب زبون خم ایامم کرد

یاد دوران جوانی و میْ‌آشامی‌ها

طایری نیست که تاری ز منش برپا نیست

صید یک مرغ نکردم ز کهن‌دامی‌ها

روز عشرت به صداع سر مخمور گذشت

تر نگردید دماغم ز تنک‌جامی‌ها

دل به لهو و لعب عمر منه کاین مرغان

تکیه بر باد کنند از سبک‌آرامی‌ها

خلعت سرو به اندام تو خوش ببریدند

جامه زیبنده نماید ز خوش‌اندامی‌ها

شکر پیری که هوا و هوس از جوش نشاند

چون می کهنه برون آمدم از خامی‌ها

پیش از مرگ خود از آفت هستی رستم

به اجل باز نماندم ز سبک‌گامی‌ها

در خرابات سر ناموران گردیدیم

بس که اندیشه نکردیم ز بدنامی‌ها

لوث تقصیر چو از آب کرم شسته شود

دلق درویش برآید ز سیه‌فامی‌ها

ساز و برگ و می و مطرب به «نظیری » جمعست

بوی خیر آیدش از نیک سرانجامی‌ها

 
sunny dark_mode