عقلم وداع عصمت کرد از تنگ شرابی
عشقم نگاه دارد از مستی و خرابی
دردی کش مغان را شرم از من است تا کی
موی سفید سازم از لای می خضابی
عمر سبک عنانم کی می شود مقید
دستم به رعشه آورد جام از گران رکابی
می خوارگی و مستی زان روی پیشه کردم
تا رو دهد به یارم در حرف بی حجابی
چون پشه بر سر خم می جوشد از حواسم
در انزوای فکرم خور می کند ذبابی
گر پرتو درونم عکس افکند به بیرون
هر ذره ای ز خاکم خیزد به آفتابی
مورم ولیک دارم قصد شکار عنقا
گنجشگ بسته بالم اما کنم عقابی
سامان عمر خواهد پیش کسی نیاید
بختی به این تغافل کاری به این شتابی
قادر نشد «نظیری » بر شاخ وصل دستم
کز باغ بخت چینم گل های انتخابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی
زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد
ساقی برات ما ران بر عالم خرابی
گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم
[...]
ای از شکنج زلفت هرجا که انقلابی
هرگز نتافت بر کس چون رویت آفتابی
در پیش عکس رویت شمس و قمر خیالی
در جنب طاق چشمت نیل فلک سرابی
بی تنگی دهانت جان مانده در مضیقی
[...]
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب
زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی
هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری
هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی
گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد
[...]
بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی
زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی
خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی
ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن
[...]
ای صورت خیالت در پیش من شرابی
وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی
از چشم پرخمارت در مغزِ من بخاری
وز زلفِ تابدارت در جانم اضطرابی
شبهای تا به روزم از دیده رفته سیلی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.