سخن دوست گران بود فراوان کردم
جان به بیعانه بیارید که ارزان کردم
گرد راه خضری از نظرم می پاشید
سوی هر چشمه شدم چشمه حیوان کردم
هیچ اکسیر به تأثیر محبت نرسد
کفر آوردم و در عشق تو ایمان کردم
همه بایستنیم بود چو رفت آمد کار
هرچه در کار نبایست همه آن کردم
نیم ساعت به خود از تفرقه نتوان پرداخت
در مقامی که دل جمع پریشان کردم
هرچه آموخته بودم همه از یادم رفت
سود چل ساله به سودای تو نقصان کردم
حال از آن ترک سیه چشم مپوشید که من
سحر پیش نظرش بردم و قران کردم
سوی تو ره به تکاپوی خرد نتوان کرد
سعی چندان که به تحقیق تو بتوان کردم
خان خانان که به یاد نظر تربیتش
طبع گر خاک نگارید منش جان کردم
نکته آرای و غزل سنج «نظیری » می باش
به مدیحی که تو را صاحب دیوان کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر عشق و وابستگی عمیق خود به معشوق را بیان میکند. او به سخنان دوست اشاره میکند که برایش بسیار ارزشمند است و معتقد است که باید جان خود را به خاطر عشقش فدای او کند. شاعر میگوید که هیچ چیزی نمیتواند تأثیر عشق را داشته باشد و او در عشق معشوقش به ایمان رسیده است. او به تردیدها و مشکلاتی که در مسیر عشقش با آنها مواجه شده اشاره میکند و میگوید که هر چیزی که باید انجام میداد، کرده است. همچنین، از فراموشی آموختههایش به خاطر عشق سخن میگوید و اظهار میکند که چارهای جز عشق و دلباختگی به محبوب ندارد. در نهایت، او از زیبایی و بزرگی معشوق خود میستاید و خود را شاعر او میداند.
هوش مصنوعی: گفتار دوست برایم بسیار ارزشمند است، هرچه میگویم و مینویسم، جان خود را به قیمتی نازل به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: در مسیر سبز، زیباییها به چشمم میآید و هر جا که میروم، نور و زندگی را احساس میکنم و در این حالت، به زندگی و جوانی جان تازهای میبخشم.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در جهان به اندازه تأثیر محبت موثر نیست. من به خاطر عشق تو از تمام باورهای قبلیام دست کشیدم و باور تازهای پیدا کردم.
هوش مصنوعی: همه ما باید در کارهایمان حضور داشته باشیم و در زمانی که کار انجام میشود، باید تلاش کنیم. هر چه در این مسیر لازم بوده، من انجام دادهام.
هوش مصنوعی: نمیتوانم در مدتی کوتاه به خودم بیایم و از پراکندگی خیال رهایی یابم، به ویژه در وضعیتی که دل و ذهنم در هم ریخته است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که قبلاً یاد گرفته بودم، الآن همهاش فراموش شده است. برای به دست آوردن محبت تو، تمام منفعت و بهرههایی که در طول سی سال جمع کرده بودم را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: از زیباترین چشمهای آن یار غافل نشوید، چون من در حضورش جادو کردم و او را مجذوب خودم کردم.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که تلاش کنم و کوشش کنم، نمیتوانم به درستی به سمت تو نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: من به خاطر یاد و تربیت خان خانان، از آنجا که در نظرشان خاک بودم، جانم را فدای آنان کردم.
هوش مصنوعی: این بیت نشان میدهد که شاعر به زیباییهای شعر و هنر خود اشاره میکند و بیان میکند که او به وسیله مدح و تعریف از شخصی، باعث شده که این شخص به مقام والایی برسد. به عبارت دیگر، شاعر ارزش و اهمیت شعرش را در ستایش و توصیف دیگران تشریح میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سالها پیرُویِ مذهبِ رندان کردم
تا به فتویِ خِرَد حرص به زندان کردم
من به سرمنزلِ عَنْقا نه به خود بُردم راه
قطعِ این مرحله با مرغِ سلیمان کردم
سایهای بر دلِ ریشم فِکَن ای گنجِ روان
[...]
اینکه خود را به در میکده عریان کردم
خرقه را رهن شراب از پی رندان کردم
دوش یک جرعه ام احسان ننمودی هر چند
اشک چون شمع فشاندم سپس افغان کردم
عمرها آنچه دل از علم و عمل جمع نمود
[...]
مدتی صبر چو زنجیر به زندان کردم
تا نظر باز به روی مه کنعان کردم
تا ز یاقوت لب او نظری دادم آب
ریگ این بادیه را لعل بدخشان کردم
تا مرا کعبه مقصود به بالین آید
[...]
دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم
لب زخمی ز دم تیغ تو خندان کردم
سر شوریده دلان در خم چوگان من است
بس که آشفتگی از زلف تو سامان کردم
کام جانی که به زهر ستم انباشته بود
[...]
دوش با باد دمی شکوه زهجران کردم
باد را از نفسی آتش سوزان کردم
آتش از شرح غمت در نی کلکم افتاد
من چرا شیر صفت جا به نیستان کردم
غیرتم میکشد ایدوست که نامت بردم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.