گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظیری نیشابوری

باعث راندنم از بزم بجز عار نبود

ورنه کس را به من و بودن من کار نبود

تا شدم از تو جدا تفرقه پامالم کرد

دولت آن بود که این فرقت دیدار نبود

همه آسان ز جدایی تو مشکل گردید

هیچ دشوار به دیدار تو دشوار نبود

به بدی در همه جا نام برآرم که مباد

خون من ریزی و گویند سزاوار نبود

ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر

خورد افسوس زمانی که گرفتار نبود

عشقم از سود و زیان دو جهان فارغ کرد

از چه کارم به همه عمر همین کار نبود

خوش دلی کرد «نظیری » برش امشب خالی

صد سخن گفت که شایسته اظهار نبود