گنجور

 
نظیری نیشابوری

باعث راندنم از بزم بجز عار نبود

ورنه کس را به من و بودن من کار نبود

تا شدم از تو جدا تفرقه پامالم کرد

دولت آن بود که این فرقت دیدار نبود

همه آسان ز جدایی تو مشکل گردید

هیچ دشوار به دیدار تو دشوار نبود

به بدی در همه جا نام برآرم که مباد

خون من ریزی و گویند سزاوار نبود

ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر

خورد افسوس زمانی که گرفتار نبود

عشقم از سود و زیان دو جهان فارغ کرد

از چه کارم به همه عمر همین کار نبود

خوش دلی کرد «نظیری » برش امشب خالی

صد سخن گفت که شایسته اظهار نبود

 
 
 
جدول قرآن کریم
خواجوی کرمانی

آنزمان کز من دلسوخته آثار نبود

بجز از ورزش عشق تو مرا کار نبود

کوس بدنامی ما بر سر بازار زدند

گرچه بی روی تو ما را سر بازار نبود

هرکه با صورت خوب تو نیامد در کار

[...]

فضولی

ای خوش آن دم که بهر نیک و بدم کار نبود

بیمم از طعنه اغیار و غم یار نبود

روش عاشقی و عشق نمی دانستم

دل بی درد من از درد خبردار نبود

پرده دیده ام آلایش خونابه نداشت

[...]

کلیم

بدلم اینهمه پیکان ستم بار نبود

گره غنچه گران بر دل گلزار نبود

دل و جان صبر و شکیب از شب هجرت چه کشد

داغ آسایش بختیم که بیدار نبود

شرح هجران تو میکرد بنامت چو رسید

[...]

قدسی مشهدی

هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود

شوق تا بود، به این گرمی بازار نبود

بود بسیارم ازین پیش ضرورت، اما

هرگزم عشق چو این مرتبه در کار نبود

برو ای عقل و مشو مانع رسوایی من

[...]

حزین لاهیجی

یاد وصلی که دل از هجر خبردار نبود

در میان این تن ویران شده دیوار نبود

حسن درپیرهن عشق تجلّی می کرد

پردهٔ دیده حجاب رخ دیدار نبود

داشت جا، فاخته در جامهٔ یکتایی سرو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حزین لاهیجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه