گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نیر تبریزی

چند برد زاهد انتظار قیامت

گو ز قیامت گذشت جلوه قامت

دل زقیامت براستی نتوان کند

گو بسر ما رود هزار قیامت

بست نگاه تو چشم عارف و عامی

سحر بتابید بر فنون کرامت

دل چه سلامت بدور چشم تو بیند

ایخم ابرو سر تو باد سلامت

خون بود آیت ز زخم ماهی دریا

سرخی چشمت بخون ماست علامت

آهوی وحشی است دل ز دیده میفکن

صید چو رفت از نظر چه سود ندامت

سرو قدی راست کرد تا بخرامد

پیش تو در گل فکند رحل اقامت

تیر نگاهی اگر ز چشم تو گم شد

خون نشد ایشوخ جان ببر بغرامت

عشق و ملامت کشی دو یار قدیمند

لطف مبر از من ایخدنگ ملامت

پای نگارین مکش ز دیده نیر

کز همه بیمهریست و از تو کرامت

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

مسعود سعد سلمان

ماه صیام آمد این ملک به سلامت

فرخ و فرخنده باد ماه صیامت

آمد ماه بزرگوار گرامی

و آسود از تلخ باده زرین جامت

نزد خداوند عرش بادا مقبول

[...]

سعدی

این که تو داری قیامتست نه قامت

وین نه تبسم که معجزست و کرامت

هر که تماشای روی چون قمرت کرد

سینه سپر کرد پیش تیر ملامت

هر شب و روزی که بی تو می‌رود از عمر

[...]

حکیم نزاری

هر که ببیند تو را بدین قد و قامت

باز نیاید به هوش تا به قیامت

جان و دل و دانش و خرد به تو دادیم

در حق ما بوسه ای نرفت کرامت

تا تو در آیی به باغ اگرچه ادب نیست

[...]

امیرعلیشیر نوایی

ای بگه جلوه قامت تو قیامت

آن قد رعنا قیامت است نه قامت

گاه خرامت هزار جان بدر از تن

گر برود گو برو تو باش سلامت

بی تو دمی گر زنم مردن ازان به

[...]

آشفتهٔ شیرازی

گر تو اقامت کنی به آن قد و قامت

روز قیامت عیان کنی ز کرامت

چون روم از کوی تو به پند و نصیحت

من که وطن کرده‌ام به کوی ملامت

دامن وصلت ز دست بیهده دادیم

[...]