گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

ای بگه جلوه قامت تو قیامت

آن قد رعنا قیامت است نه قامت

گاه خرامت هزار جان بدر از تن

گر برود گو برو تو باش سلامت

بی تو دمی گر زنم مردن ازان به

گر دم عیسی است هست جای ندامت

نیست غمی از ملامتی که کند شیخ

غم نخورد از ملامت اهل ملامت

روضه خوش است از برای سیر و تماشا

گوشه کویت ولی ز بهر اقامت

عشق چه قابل بود که کشته او را

هست همه جانب قتیل غرامت

فانی اگر ترک نام و ننگ بگیری

به که همه خلق راست ننگ ز نامت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode