گنجور

 
نیر تبریزی

شبی پرسیدم از خلوت نشینی

حریفی نکته سنج و خرده بینی

ز استغنای عشق و کبر مستی

بکونین بر فشانده آستینی

که احمد گر بود سرّ احد چیست

ز میمش در میان فرق مبینی

قدح لبریز کرد از بادۀ ناب

ز خویشم برد با یک ساتکینی

در آنمستی بگوشم هاتف غیب

ز خواجه خواند شعر دل نشینی

که ای صوفی شراب انگه شود صاف

که در شیشه بماند اربعینی

 
 
 
مولانا

دلا تا نازکی و نازنینی

برو که نازنینان را نبینی

در این رنگی دلا تا تو بلنگی

نیابی در چنان تا تو چنینی

در آیینه نبینی روی خوبان

[...]

امیرخسرو دهلوی

سزد گر نیکویی در من ببینی

که خودکام و جوان و نازنینی

به گاه خنده چون دندان نمایی

مرا اندر میان چشم شینی

مسلمان دیدمت، زان دل سپردم

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه