خرامان میرود دلبر به بستان وقت گل گل گل
به رخ گل گل به لب مل مل به قد چون سرو سنبل بل
سمن داری تو در بر بر به شوخی راست چون عرعر
دلت چون سنگ مرمر مر زبانت راست چون بلبل
به سنگینی چو که که که، به چستی باد صرصر صر
درآمد در چمن چم چم چمن پر شد ز غلغل غل
عرق بر عارضش نم نم ز مدحش دم به دم دم دم
کمندش برده خم خم خم سمندش همچو دلدل دل
نمی دانی تو آن خویش، نگردی گرد آن کویش
نسیمی دید آن رویش فتاد اندر تسلسل سل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذبه دلبر در بستان میپردازد. دلبر با ظاهری دلفریب و graceful در میان گلها میخرامد. او به زیباییهای گلها و لطافت صدا و برداشتی از خود میبالد. مفهوم شعر حول محور زیبایی، عشق و جاذبه میچرخد، و شاعر به شیوهای دلنشین و تصویری این احساسات را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر نتوانسته از زیبایی دلبر جدا شود و مشغول ستایش اوست.
هوش مصنوعی: دلبر به آرامی و زیبایی به باغ میرود، در وقتی که گلها شکفتهاند. گلها به چهرهاش میبالند و لبهایش مانند گلهای زیبا میدرخشد. قامت او همچون سرو باغی و خوشبو است.
هوش مصنوعی: تو در دل تو با شوخی ارتعاشی مثل صدای نرمی داری و احساساتت مانند سنگ مرمر محکم است. زبانت هم چون بلبل شیرین و روان است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تضاد بین سنگینی و سبکی میپردازد. بیان میکند که هنگامی که سنگینی مانند آنچه بر سر است، وجود دارد، به یکباره باد تندی میوزد و چمن را پر از صدا میکند. در اینجا، تصاویری از طبیعت و تغییرات جوی به تصویر کشیده شده است، که فضایی زنده و پرتحرک را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: چهرهاش به آرامی درخشنده است و هر لحظه با ستایشش افزوده میشود. زیبایی او مانند اسبی سرکش است که دلها را به دام میاندازد و دل را به اشتیاق میکشاند.
هوش مصنوعی: تو از وجود او بیخبر هستی و در پی او نمیگردی. نسیمی که به چهره او برخورد کرده، در چرخهای بیپایان افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارینا تو از نوری و دیگر نیکوان از گل
چو سنگ از گل شود پیدا چرا هستی تو سنگیندل؟
مرا حقی است بر چشمت نیارم جستن از چشمت
به چشم شوخ و باطلجوی، حق من مکن باطل
به زلفین کردیم بسته به مژگان کردیم خسته
[...]
الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل
نبشته گرد روی خود صلا نعم الادام الخل
دو سه گام ار ز حرص و کین به حلم آیی عسل جوشی
که عالمها کنی شیرین نمیآیی زهی کاهل
غلط دیدم غلط گفتم همیشه با غلط جفتم
[...]
گرم بازآمدی محبوبِ سیماندامِ سنگیندل
گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گِل
ایا باد سحرگاهی! گر این شب روز میخواهی
از آن خورشید خرگاهی، برافکن دامن محمل
گر او سرپنجه بگشاید که عاشق میکُشم شاید
[...]
مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاصل
بیا ساقی و مگذارم درین اندیشه باطل
مرا ناصح به عقل و دین فریبد هر زمان باز آ
کسی کو عشق می ورزد به دینها کی شود مایل
ملامت گوی بی حاصل که درد ما نمیداند
[...]
عزیزان وفاپیشه مبارکباد این منزل
که میافزاید از نورش صفای جان اهل دل
بمعنی کعبه جانهاست این منزلگه عالی
برای طوفش از هر سو ببسته قدسیان محمل
ز خاکپای این درگه طلب کن دولت ای عاشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.