ای ز رخسارت الی الرحمن ذوالعرش السبیل
ان حیا فی هواها کل من کان القتیل
آن که چون موسی نبرد از نار وجهت ره به حق
همچو فرعونش نماید در نظر خون آب نیل
طالب حق کی شدی واصل به ذات لم یزل
خط وجهت گر نبودی طالب حق را دلیل
آن که کسب علم «فضل » ز ابجد رویت نکرد
روزگار عمر در تعطیل گم کرد آن عطیل
نار غیرت سوز رویت بود بی روی و ریا
آتشی کان شد گل صدبرگ و ریحان بر خلیل
واهب صورت نبست اشباح را نقش وجود
تا نشد خاک کفت ارزاق ایشان را کفیل
بر جمال عالم آرایت که داد حسن داد
ختم شد خوبی، تعالی الله زهی فضل جلیل
طالب ذات خدا را سی و دو خط رخت
در حقیقت هر یکی انا هدیناه السبیل
قطره ای بود از دهانت چشمه ای کان در بهشت
حق تعالی خواندش عینا تسمی سلسبیل
نعمتی کز خال و خط عنبرینت یافتم
حاصل دنیا و عقبی نزد آن باشد قلیل
جان به بوی وصل زلفت می دهم لیکن عجب
گر بدست آید به صد جان آنچنان عمر طویل
طیلسان زلف مشکین تو بود انداخته
بر سر نور تجلی در ازل ظل ظلیل
صورت روی تو هست آیینه ذات خدا
لیکن این معنی کجا داند عزازیل عزیل؟
نامه ام الکتاب از مصحف روی تو بود
لوح محفوظی کز آن آورد قرآن جبرئیل
(خط مشکین تو چون از رخ براندازد نقاب
در جمالش واله و حیران شود عقل عقیل)
دست قدرت بر رخت چون خال مشکین می نهاد
آسمان خود را فرو برد از حسد در آب نیل
ارض حق را سی و دو نطق تو بود «اثقالها»
وعده «اناسنلقی » بود از آن «قولا ثقیل »
کی شدی واقف ز عیسی گر نبودی آمده
در ازای سی و دو خط رخت عما نویل
چون نسیمی راه اگر بردی به نطق از فضل حق
همچو عیسی زنده مانی تا ابد بی قال و قیل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگذرانیدی سپاه از رود هایی کز قیاس
ژرف دریا باشد اندر جنب آن هر یک قلیل
بس شگفتی نیست گر بر ژرف دریا بگذرد
لشکری کو را بود محمود دریا دل دلیل
باز گشتی شادمان و بر ستوران سپاه
[...]
تا عدیل دوست گشتم با طرب گشتم عدیل
بر جهان و جان بدیل آرم بدو نازم بدیل
گرچه باشم دور از او عشقش بمن باشد رفیق
گرچه باشم فرد از او مهرش بمن باشد عدیل
مهر آن مه بر دل من چون نشان آبله است
[...]
لوح انعام تو خواند هر چه در عالم نبیل
داغ احسان تو دارد هر که در گیتی اصیل
فهمهای زیر کان کندست با تو گاه علم
گفتهای قایلان سستست بی تو گاه قیل
رخ که گرد سم اسبت یافت گردد مقتدا
[...]
ای یگانه مهتر فرزانه راد بی مثیل
ای کف راد تو ارزاق خلایق را کفیل
در هنرمندی و رادی بی عدیل و بی بدیل
صاحب صمصام را هستی بهم نامی عدیل
افتخار آرد بتو دین جهاندار جلیل
[...]
خاک ملت را مسیحی آب دین را جبرئیل
باد دنیا را سلیمان، آتش جان را خلیل
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.