چنین که چهره خوب تو دلبری داند
نه حسن حور و نه رخساره پری داند
به خاک پای تو کآب حیات ممکن نیست
که همچو لعل لبت روحپروری داند
ستمگری نه پریچهره مرا کارست
که هرکه هست پریرو ستمگری داند
نشان آینه جم ز جام لعلش پرس
که جم، حقیقت جام سکندری داند
چگونه سرکشد از عشق و ترک جان نکند
مجردی که چو عیسی قلندری داند
سری که هست ز دولت بر آستانه دوست
گر التفات نمایند سروری داند
مرا به نور تجلی رخ تو شد هادی
چو مرشدی که به تحقیق رهبری داند
دلی که چهره به اکسیر مهر چون زر کرد
عجب نباشد اگر کیمیاگری داند
شراب لعل ترا جان من شناسد قدر
چنانکه قیمت یاقوت جوهری داند
به سحر و عربده هاروت اگرچه مشهور است
کجا چو مردم چشم تو ساحری داند
مقصر است نسیمی ز شرح غمزه دوست
اگرچه در صفتش سحر سامری داند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش زیبایی و جذبه چهره معشوق میپردازد. شاعر اشاره میکند که زیبایی معشوق از هر نوع زیبایی دیگری متمایز است و هیچ چیز نمیتواند به اندازه آن دلربا باشد. او میگوید که عشق به معشوق چنان عمیق و فراگیر است که نمیتوان از آن رهایی یافت. همچنین، شاعر به قدرت و تأثیر نور جمال معشوق اشاره میکند که همچون هدایت کنندهای در زندگیاش عمل میکند. در نهایت، شاعر عنوان میکند که حتی نسیم بلبل نیز به خاطر زیبایی معشوق دچار غم و اندوه میشود، به این معنی که زیبایی معشوق فراتر از هر وصفی است.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو به قدری دلرباست که هیچ زیبایی دیگر، نه زیبایی حوری و نه چهره پری نمیتواند با آن رقابت کند.
هوش مصنوعی: به خاک پای تو که هیچ جان بخشی در آن نیست، نمیتواند مانند لعل لب تو، روح را زنده کند.
هوش مصنوعی: ستمگری و ظلم خاص من نیست، بلکه هر کسی که زیبا و فریبنده است، بخوبی میداند که چطور میتواند ظلم و ستم کند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دربارهٔ حقیقت و عمق وجود جام سکندری بپرسید، به آینه جم نگاه کن و از جام لعل او بخواه تا تو را به درک درست برساند.
هوش مصنوعی: چطور میتواند کسی که عاشق است و از جدایی نمیتواند بگریزد، به مانند عیسی، حالت وارستگی و بیخبری را داشته باشد؟
هوش مصنوعی: سری که به خاطر نعمت وجود دوست در آستانه او قرار دارد، اگر مورد توجه قرار گیرد، میداند که چه مقام و عزتی دارد.
هوش مصنوعی: نور پرتوش، مرا هدایت میکند، همچون رهبری که به درستی راه را میشناسد.
هوش مصنوعی: اگر دلی با محبت و عشق به زیبا و درخشان شود، جای تعجب ندارد که او نیز توانایی جادوگری و تغییرات شگفتانگیز را داشته باشد.
هوش مصنوعی: شراب قرمز تو، جان من را میشناسد، مانند اینکه ارزش یاقوت برای یک جواهر نشناخته شده است.
هوش مصنوعی: اگرچه هاروت به جادوگری و سحر معروف است، اما جادوگری چشمان تو را هیچکس نمیتواند مانند مردم درک کند.
هوش مصنوعی: نسیم معصومانهای که از طرف چشمان دوست میوزد، در بیان غم و اندوهش مقصر است، هرچند که خود چشمان او به گونهای جادویی و سحرآمیز هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاهداری و آیینِ سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن
[...]
چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند
سواد زلف سیاهت ستمگری داند
ز لطف نرگس مستت نشان تواند داد
دلی که سحر مبین در مبصری داند
بصد روان لبت،ای ماهروی،دشنامی
[...]
پریوشی که به رخ رسم دلبری داند
سگ خودم شمرد و آدمیگری داند
نهان ز چشم کسان گفتمش به سوی من آی
به خنده گفت که این شیوه را پری داند
چو دم ز بندگی او زنم ز آتش غم
[...]
عجب! که رسم وفا هرگز آن پری داند
پری کجا روش آدمی گری داند؟
دلم بعشوه ربود اول و ندانستم
که آخر اینهمه شوخی و دلبری داند
بعاشقان ستم دوست عین مصلحتست
[...]
طریق دلبری تو مگر پری داند
که آدمی نه بدین شیوهٔ دلبری داند
کسی که هر بن مژگان به صد کرشمه سپرد
سزد که هرسر موییش دلبری داند
ز جان طمع ببرد، یا به دل غمش بیند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.