در درج سخن بگشای بر پند
غزل را در به دست زهد در بند
به آب پند باید شست دل را
چو سالت بر گذشت از شست و ز اند
چو بردل مرد را از دیو گمره
همی بینی فگنده بند بر بند
بده پندش که بگشاید سرانجام
زبنده بند ملعون دیو را پند
حرارتهای جهلی را حکیمان
زعلم و پند گفتهستند ریوند
چو صبرت تلخ باشد پند لیکن
به صبرت پند چون صبرت شود قند
نخستین پند خود گیر از تن خویش
و گرنه نیست پندت جز که ترفند
بر آن سقا که خود خشک است کامش
گهی بگری و گه بافسوس برخند
چه باید پند؟ چون گردون گردان
همه پند است، بل زند است و پازند
چه داری چشم ازو چون این و آن را
به پیش تو بدین خاک اندر افگند؟
بسنده است ار نباشد نیز پندی
پدر پند تو و تو پند فرزند
منه دل بر جهان کز بیخ برکند
جهان جم را که او افگند پیکند
نگر چه پراگنی زان خورد بایدت
که جو خوردهاست آنکو جو پراگند
ز بیدادی سمر گشتهاست ضحاک
که گویند اوست در بند دماوند
ستم مپسند از من وز تن خویش
ستم بر خویش و بر من نیز مپسند
دلت را زنگ بد کردن بخوردهاست
به رندهٔ توبه زنگ از دل فرورند
به قرط اندر تو را زین بدکنش تن
یکی دیو عظیم است ای خردمند
چو در قرطه تو را خود جای غزو است
نباید شد به ترسا و روبهند
کرا در آستین مردار باشد
کجا یابد رهایش مغزش از گند؟
ستم مپسند و نه جهل از تن خویش
که عقل از بهر این دادت خداوند
به دل بایدت کردن بد به نیکی
چو خر بر جو نباید بود خرسند
تو را جای قرار، ای خواجه، این نیست
دل از دنیا همی بر بایدت کند
نگه کن تا چه کردهستی زنیکی
چه گوئی گر ز کردارت بپرسند؟
ز فعل خویش باید ساخت امروز
تو را از بهر فردا خویش و پیوند
بترس از خجلت روزی که آن روز
ستیهیدن ندارد سود و سوگند
نماند نور روز از خلق پنهان
اگر تو درکشی سر در قزاگند
بکن زاد سفر، زین یاوه گشتن
در این جای سپنجی تا کی و چند؟
کز این زندان همی بیرونت خواند
همان کس کاندر این زندانت افگند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تفسیر و ارائه پندهایی درباره زندگی و رفتار انسان میپردازد. شاعر بر اهمیت پند و آموزش در بهبود دل و روح تأکید میکند و میگوید که باید با شستشوی دل و تفکر درست، از بندهای دنیوی رها شویم. او اشاره میکند که صبر در ابتدا تلخ است اما در نتیجه میتواند شیرین شود. در مسیر یادگیری و بهبود، ابتدا باید از خود و درون خود شروع کنیم و سپس به دیگران بپردازیم. شاعر همچنین به خطرات جهل و ظلم نسبت به خود و دیگران هشدار میدهد و تأکید دارد که انسان باید به نیکی و خرد به زندگی نگاه کند. به طور کلی، متن دعوت به خیرخواهی، خودشناسی و ترک جهل و ظلم است.
هوش مصنوعی: در صحبت کردن، به نصیحتها و دروس غزل توجه کن و خود را از قید و بند نیرنگها آزاد کن.
هوش مصنوعی: برای очищی دل، باید آن را به آب شست، چرا که زمانی که سالها از انسان بگذرد، دلش ممکن است دچار آلودگیها و کدورتها شود.
هوش مصنوعی: وقتی که از دل انسان، دیوهایی که او را سردرگم کردهاند دور شوند، میبینی که او در حال رهایی و آزاد شدن از تمام محدودیتها و بندهاست.
هوش مصنوعی: به او نصیحت کن تا در نهایت، به این آگاهی برسد که میتواند از چنگال شوم و وحشتناک دیو خلاص شود.
هوش مصنوعی: خشم و نادانی را حکیمان از طریق علم و نصیحت مهار کردهاند.
هوش مصنوعی: وقتی صبر کردن برایت سخت و تلخ است، به یاد داشته باش که در همین صبر، درسها و حکمتهایی نهفته است. وقتی صبر را ادامه دهی، تلخی آن به شیرینی تبدیل خواهد شد و نتایج خوبی به همراه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اولین نصیحتی که باید بپذیری، از خودت و وجودت یاد بگیر. اگر این کار را نکنی، نصیحتهایت چیزی جز فریب و تظاهر نخواهد بود.
هوش مصنوعی: به آن آبدهندهای که خود تشنه و خشک هست، گاهی میگرید و گاهی با تلخی میخندد.
هوش مصنوعی: چه نیازی به پند و نصیحت داریم؟ چرا که دنیا به خودی خود پر از درس و عبرت است، گاه سخت و گاه آسان.
هوش مصنوعی: چرا به او چشم میدوزی وقتی که دیگران را در چنین خاکی به پیش تو میآورند؟
هوش مصنوعی: اگر پند و نصیحتی از پدر نباشد، همین که تو به فرزندت نصیحت کنی، کافی است.
هوش مصنوعی: به دل خود وابسته به دنیا نباش، زیرا جهانی که بنیادش بر بیثباتی است، برگزیدگانش را نیز از دست میدهد.
هوش مصنوعی: اگر پراکندهگویی و بینظمی را تجربه میکنی، به این فکر کن که چه کسی یا چه چیزی توانسته است مانند جو در دشت پراکنده شود.
هوش مصنوعی: به دلیل ظلم و ستمی که ضحاک کرده، او به نوعی به اسارت در آمده است و میگویند که او در کوه دماوند گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: از من ستم و ظلم را قبول نکن و بر خودت نیز ظلم نکن، همچنین بر من هم ظلم نکن.
هوش مصنوعی: دل انسان به وسیلهٔ توبه و بازگشت به خوبیها، از کدورتها و زنگارها پاک میشود. توبه مانند رندهای عمل میکند که زنگارها را از دل برمیدارد و آن را شفاف میسازد.
هوش مصنوعی: در دل تو یک نیروی بزرگ و خطرناک وجود دارد که باید آن را مهار کنی، ای انسان خردمند.
هوش مصنوعی: اگر در مکان مقدسی قرار داری که باید در آن جهاد کنی، نباید به دین مسیحیت و حیوانات بیتوجه شوی.
هوش مصنوعی: اگر کسی در آستین خود چیزی ناچیز و بیارزش داشته باشد، چگونه میتواند اسیر فکر و ذهن خود از آلودگی و فساد نجات یابد؟
هوش مصنوعی: ظلم و نادانی را نپذیر از خود، زیرا خداوند عقل را به خاطر همین چیزها به تو عطا کرده است.
هوش مصنوعی: باید با دل و نیکی برخورد کنی، چرا که مانند خر در بیابان نباید آسودهخاطر بود.
هوش مصنوعی: ای آقا، اینجا جایی برای آرامش تو نیست، دل از دنیا باید بکنی و رها شوی.
هوش مصنوعی: به اطراف خود نگاه کن و ببین که چه کارهایی انجام دادهای، اگر از خودت بپرسند که چه میگویی؟
هوش مصنوعی: از کارهای خود باید امروز برای آیندهات تصمیم بگیری و اقدام کنی.
هوش مصنوعی: از شرمندگی روزی بترس که آن روز نه جنگی وجود دارد و نه قسمی به کار میآید.
هوش مصنوعی: اگر تو به زندگی خود ادامه دهی و به استقامت خود ادامه ندهی، دیگر چیزی از روشنایی روز بر مردم مخفی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: برو و سفر خود را شروع کن، تا کی و چند میخواهی در اینجا به باطل بگذرانی؟
هوش مصنوعی: کسی که تو را در این زندان قرار داده، همان کسی است که به تو وعده آزادی میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترا نه زخم دارد سود و نه بند
نه زنهار و نه پیمان ونه سوگند
یکی و پنج و سی وز بیست نیمی
وگر قدرت بود فرسنگکی چند
چو زین بگذشت و ما و مطرب و می
گناه از بنده و عفو از خداوند
تعالی الله یکی بی مثل و مانند
که خوانندش خداوندانْ خداوند
تعالی الله یکی بیمثل و مانند
که خوانندت خداوندان خداوند
یکی ران دگر سوی وی افکند
بگفتا گاو مردهست این زهی گند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.