لشکر پیری فگند و قافله ذل
ناگه بر ساعدین و گردن من غل
غلغل باشد به هر کجا سپه آید
وین سپه از من ببرد یکسر غلغل
شاد مبادا جهان هگرز که او کرد
شادی و عز مرا بدل به غم و ذل
نفسم چون نال بود و جسمم چون کوه
کوه شد آن نال و نال که به تبدل
نیک نگه کن گر استوار نداری
شخص چو نالم که بود چون که بربل
سی و دو درم که سست کرد زمانه
سخت کجا گردد از هلیلهٔ کابل؟
قدم چون تیر بود چفته کمان کرد
تیر مرا تیر و دی به رنج و تحامل
وز سر و رویم فلک به آب شب و روز
پاک فرو شست بوی و گونهٔ سنبل
ای متغافل به کار خویش نگه کن
چند گذاری جهان چنین به تغافل؟
جزو جهان است شخص مردم، روزی
باز شود جزو بی گمان به سوی کل
گرت بپرسد ز کردههات خداوند
روز قیامت چه گوئیش به سر پل؟
چونکه نیندیشی از سرائی کانجا
با تو نیاید سرای و مال و تجمل؟
دفتر پر کن ز فعل نیک که یک چند
بلبله کردی تهی به غلغل بلبل
اسپت با جل و برقع است ولیکن
با تو نیاید نه اسپ و برقع و نه جل
مرکب نیکیت را به جل وفاها
پیش خداوند کش به دست تفضل
پیش که بربایدت ز معدن الفنج
صعب و ستمگر عقاب مرگ به چنگل
سام و فریدون کجا شدند، نگوئی
بهمن و بهرام گور و حیدر و دلدل؟
نوذر و کاووس اگر نماند به اصطخر
رستم ز اول نماند نیز به زاول
پاک فرو خوردشان نهنگ زمانه
روی نهادهاست سوی ما به تقاتل
چونکه ملالت همی ز پند فزایدت
هیچ نگردد ملول مغز تو از مل؟
پای ز گل بر کشی به طاعت به زانک
روی بشوئی همی به آمله و گل
چند شقاقل خوری؟ که سستی پیری
باز نگردد ز تو به زور شقاقل
پند ز حجت به گوش فکرت بشنو
ورچه به تلخی چو حنظل است و مهانل
نیست قرنفل خسیس و خوار سوی ما
گرچه ستوران نمیخورند قرنفل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأمل در وضعیت پیری و گذر زمان میپردازد. شاعر در اظهاراتش به احساساتی از جمله غم و ضعف ناشی از پیری اشاره میکند و بر تأثیرات منفی آن بر زندگی و شادابیاش تأکید میکند. او نشانههایی از ناتوانی جسمی و روحی را به تصویر میکشد و به این نکته میپردازد که در مواجهه با زمان، هیچکس نمیتواند از سرنوشت خود فرار کند.
شاعر همچنین به اهمیت اعمال نیک در زندگی اشاره دارد، زیرا در روز قیامت باید پاسخگوی کارهای خود باشد. او یادآوری میکند که مال و تجملات دنیوی در آن زمان به کار نخواهد آمد و تنها اعمال نیک انسان است که او را نجات خواهد داد. در نهایت، او با تأکید بر لزوم توجه به پندها و نصیحتها، بر این باور است که انسان باید از غفلت دوری کند و بر روی اعمال خود تمرکز کند.
هوش مصنوعی: لشکری از پیری به من هجوم آورده و ناگهان بر دستان و گردن من باری سنگین قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر سپاهی به هر جایی برسد، سر و صدای آن شنیده میشود و این سپاه تمام توجه مرا به خود معطوف میکند.
هوش مصنوعی: خوشحال نباشید از ظاهری که دنیا به شما نشان میدهد، زیرا او همین دنیا باعث شده که شادی و افتخار من به غم و ذلت تبدیل شود.
هوش مصنوعی: جان من مانند نالی است و تنم مانند کوهی است. آن ناله و نالان در حال دگرگونی است.
هوش مصنوعی: به خوبی دقت کن، اگر استواری و قدرتی نداری، وقتی شکایت میکنم، کجا خواهی بود؟
هوش مصنوعی: زمانی که روزگار به سختی میگذرد، آیا ممکن است که ارزش کمتری پیدا کند و از کیفیت و ارزش واقعی خود دور شود؟
هوش مصنوعی: قدم من همچون تیر است که به چله کمان تبدیل شده و در این حال، تیر من در روزهایی سخت و پر رنج به پرواز درمیآید.
هوش مصنوعی: فلک با آب پاک شب و روز، تمام وجود مرا شستشو داده است و بوی خوب و زیبایی مانند سنبل را در من به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: به خودت بیاندیش و به کارهایت توجه کن، زیرا این دنیا چگونه به راحتی از کنار تو میگذرد و تو بیتوجهی!
هوش مصنوعی: انسان بخشی از جهان است و روزی به طور حتم به سمت کمال و تمامیت میرسد.
هوش مصنوعی: اگر خداوند در روز قیامت از اعمالت بپرسد، در آن زمان چه پاسخی برایش خواهی داشت وقتی که بر روی پل صراط ایستادهای؟
هوش مصنوعی: وقتی به زندگی و دنیای بعد از مرگ فکر نکنی، چگونه میتوانی از خانه و ثروت و تجملات دنیا لذت ببری، در حالی که هیچکدام از آنها با تو به آنجا نمیآید؟
هوش مصنوعی: در دفتر زندگیات، از کارهای خوب بنویس و پرش کن. چرا که مدتی است با حرفهای تو خالی و بیمحتوا شده است، مانند صدای بلبل که فقط به سر و صدا میافتد.
هوش مصنوعی: اسب زین و زینت دارد، اما با تو نمیآید. نه اسب و نه زینت او، هیچکدام در برابر تو قرار نمیگیرند.
هوش مصنوعی: سوارکاری خوب را در مقابل وفاهای خداوند با لطف و بخشش او هدایت کن.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه تو را از معدن سخت و ستمگر جدا کنند، مرگ به چنگ میآورد.
هوش مصنوعی: سام و فریدون کجا رفتند؟ آیا میتوانی از بهمن و بهرام گور، حیدر و دلدل خبری بدهی؟
هوش مصنوعی: اگر نوذر و کاووس در اصطخر نمانند، رستم هم از اول در زاول نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: زمانه در حال حاضر مانند نهنگی پاک و بیرحم عمل میکند و در حال حرکت به سوی ماست تا درگیری و چالشهایی را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: زمانی که خسته و دلزده میشوی، پند و نصیحت برایت فایدهای ندارد. اما آیا مغز تو از این ملال و دلزدگی خسته نمیشود؟
هوش مصنوعی: چنانچه از گل و لای پاهایت را بیرون میآوری و به طاعت و بندگی مشغول میشوی، خوب است که آن روی زیبا را نیز با عطر و گلها بشویی.
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی به خودت آسیب برسانی؟ چون بیتحرکی و ناتوانی ناشی از پیری دیگر به راحتی از تو دور نمیشود حتی اگر به زور تلاش کنی.
هوش مصنوعی: به حرفهای حکیمانه توجه کن، حتی اگر آنها تلخ و ناخوشایند باشند، زیرا در آنها درسی عمیق نهفته است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که هر چند در موقعیت ما گل قرنفل (که نماد زیبایی و ارزش است) به نظر بیارزش و خسیس میآید، اما طبیعی است که موجودات بزرگ و باارزش (مانند اسبها) این گل را نمیخورند. به عبارتی دیگر، حتی اگر چیزی در نظر اول بیاهمیت به نظر برسد، هنوز هم ممکن است ارزشهایی داشته باشد که برای دیگران قابل درک نباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گنبد پیروزهگون پر ز مشاعل
چند بگشته است گرد این کرهٔ گل؟
علت جنبش چه بود از اول بودش؟
چیست درین قول اهل علم اوایل؟
کیست مر این قبه را محرک اول؟
[...]
دهقان در بوستان همی سحر آمد
تا ببرد جانشان به ناخن و چنگال
ای ز حکیمان شنوده علم اوایل
هم ببراهین رسیده ، هم بدلایل
طبع تو افروخته بنور حقایق
جان تو آراسته بنقش فضایل
چند مسایل کنم سؤال ز حکمت
[...]
ای شده سر تا به پا چو گلبن پر گل
طرّة دستار کرده دستة کاکل
کار کمر تنگ کرده تاب کمربند
طرف کله برشکسته طرز تغافل
خنده برانگیخته ز لعل چو غنچه
[...]
نی سوی دنیا امیدم و نه به عقبا
داشته چرخم درین میانه معطل
آمده دهر عجوز بهر فریبم
چهره به شکل عروس کرده مشکل
باطنش از هر قبیح آمده اقبح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.