بگذار ره صومعه، کان دور و درازست
بنشین بدر میکده، کان خانه رازست
چون بانگ نمازی نشنیدی تو درین کوی؟
گر گوش تو بازست همه بانگ نمازست
از خرقه و زنار و ز سجاده و تسبیح
مقصود نیاز آمد و دیگر همه نازست
هر جا که بود حسن بود عشق، ازین رو
محمود پریشان سر زلف ایازست
احصای ایادی تو هرگز نتوان کرد
عاشق همه اوقات بدرگاه نیازست
من باز سفید توام، ای مقصد و مقصود
چشمم همه اوقات بدیدار تو بازست
ای خسرو خوبان، نظری کن ز سرلطف
قاسم ز غم عشق تو در سوز و گدازست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمایز میان عبادتهای ظاهری و باطن پرداخته و بر این نکته تأکید میکند که راه اصلی شناخت حقیقت و رازهای وجود در عشق و تقرب به معشوق است. شاعر به جای پرداختن به مناسک و رسوم مذهبی، به میکده و عشق دعوت میکند و میگوید که اگر گوش آدمی باز باشد، صدای عشق و نیاز در همه جا شنیده میشود. او همچنین تأکید میکند که حقایق و زیبایی در عشق نهفته است و شخص عاشق همیشه در پی دیدار معشوق است. در نهایت، شاعر از معشوق خود درخواست میکند که نگاهی از سر لطف به او بیندازد، چرا که او در غم عشق زندگی میکند.
هوش مصنوعی: بهتر است به جای رفتن به راهی که طولانی و سخت است، در مکانی آرام و دلنشین بنشینی که اسرار و رازهای زیبایی در آنجا هست.
هوش مصنوعی: وقتی در این مکان صدای نماز را نمیشنوی، آیا گوشت آماده شنیدن نیست؟ اگر گوش تو آماده باشد، همه جا صدای نماز را خواهی شنید.
هوش مصنوعی: مقصود اصلی در عبادت و درخواست از خداوند، نیازی است که انسان دارد و چیزهای ظاهری مثل لباس روحانی، کمربند، سجاده و تسبیح فقط جنبه زاید و زیور هستند.
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی و عشق وجود دارد، محمود در حال تزلزل و پریشانی به خاطر زلفهای ایاز است.
هوش مصنوعی: هیچگاه نمیتوان حساب و شمارش نعمتهای تو را داشت، زیرا عاشق در هر لحظه به درگاه تو نیازمند است.
هوش مصنوعی: من بار دیگر سفیدم؛ ای هدف و آرزوی من، در هر لحظه چشمانم به دیدار تو مینگرند.
هوش مصنوعی: ای شاه خوبان، لطفی بفرما و نگاهی به حال من بینداز که به خاطر عشق تو در ناراحتی و درد به سر میبرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف تو مگر جانا امید و نیازست
زیرا که چنین هر دو سیاه است و درازست
بسته ست به جعد تو دل من نه عجب زآنک
دلها همه در بسته امید و نیازست
در کویِ خرابات کسی را که نیازست
هشیاری و مستیش همه عین نمازست
آن جا نپذیرند نماز و ورع و زهد
آنچ از تو پذیرند درین کوی نیازست
تا مستیِ رندانِ خرابات بدیدم
[...]
ز آتشکده و کعبه غرض سوز و نیازست
وانجا که نیازست که حاجت بنمازست
بی عشق مسخر نشود ملک حقیقت
کان چیز که جز عشق بود عین مجازست
چون مرغ دل خسته ی من صید نگردد
[...]
گر راه حرم چون سر زلف تو درازست
از کعبه دری بر دل عشاق تو بازست
تا گوشهٔ ابرویِ تو محراب دل ماست
ما را نه سر دیر و آهنگ حجازست
یک عاشق پاکیزه نظر نیست چو محمود
[...]
ما را به رخ خوب تو ای دوست نیازست
در بوته عشقت دل مسکین به گدازست
حال من دلخسته که گوید به نگارم
جز باد صبا کاو به جهان محرم رازست
ای باد صبا از من دلخسته بگویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.