کوی تو ای حور، ما را جنت است
دیدن روی تو ما را منت است
عاقبت روزی به کوی تو رسیم
مرغ را پر، آدمی را همت است
باده می نوشی تو، من خون خورم
آن خورد هر کس که او را قسمت است
چون خیالت را شبی دیدم به خواب
گفتی از هجر تو بر ما رحمت است
گفت بیرون نه ز عشق ما قدم
گر ترا در دل امید راحت است
گفتمش بر صورتت دل بستهام
گفت این معنی عجایب صورت است
ناصرا هر کس ندارد سوز عشق
داغ این سودا نشان دولت است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عدل کن چون پنج روزت مهلت است
گر کنی عدل آن کمال حکت است
گرچه سر بر پا نهادن خدمت است
پیش آن خدمت خطا و زلت است
طالبا اکسیر اعظم صحبت است
در حقیقت کیمیا این دولت است
نزع و ایتایش به وفق حکمت است
هر که را گه عزت و گه ذلت است
داند آن کو در خور این ذلت است
انما العزت کدامین عزت است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.