چه شد که یار به بالین ما گذر نکند
به چشم لطف به بیمار خود نظر نکند
صبا ز محنت شبهای ما خبر دارد
ز حال بیخبرانش چرا خبر نکند
مرا که چهرهٔ شمعی و خرقهٔ عسلی است
چگونه سوز دل از جیب سر به در نکند
من از دهان تو راضی شدم به دشنامی
اگر مضایقه با ما بدین قدر نکند
کجا رسد به تو، کی طی کند بساط زمین
کسی که یک قدم از خویشتن سفر نکند
کشد دراز چو زلفت حکایت ناصر
اگر به وصف دهان تو مختصر نکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشان آخر عهد و زوال ملک ویست
که در مصالح بیچارگان نظر نکند
به دست خویش مکن خانگاه خود ویران
که دشمنان تو با تو ازین بتر نکند
خیال چشم تو در خاطرم گذر نکند
که از دل آنمژه شوخ سر بدر نکند
شکسته پای تراز من شدست کینه من
که هرگز از دل بیرحم تو سفر نکند
اگر زبان قلم را هزار جا ببرم
[...]
اگر سرشک منت خاک راه تر نکند
ترا ز حالت من دیگری خبر نکند
ریاض حسن ترا خرمی است اردی و دی
مگر به باغ تو باد خزان گذر نکند
ستودن تو دریغ آیدم به سنگدلی
[...]
کسی به حالت بییاریت نظر نکند
گلوی خشک تو ز آب فرات تر نکند
تو دادگر شو اگر رحم دادگر نکند
بکن هر آنچه دلت خواست او اگر نکند
صدای نالهٔ مظلوم در دلِ ظالم
به سنگِ خاره کند گر اثر اثر نکند
ببین به بینالنهرین انگلیس آن ظلم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.